پایگاه خبری دانشگاه بوعلی سینا- بسنا

تعداد بازدید: ۶۲۴
|
کد خبر: ۴۹۸۹
مرجع تقلید عالم تشیع تصریح کرد: دنیا کجا چنین بشری را به خود دیده است که اقالیم هفتگانه بما تحت افلاکها همه را به او بدهند، اما او حتی یک پوست جو را از دهن مورچه‌ای نمی‌گیرد. برای چنین کسی بشریت باید عزا بگیرد.
تاریخ انتشار: ۰۶:۰۱ - ۱۴ ارديبهشت ۱۴۰۰

به گزارش بسنا، آیت‌الله حسین وحید خراسانی، مرجع تقلید عالم تشیع، در بیان عظمت ماه مبارک رمضان، تلاوت قرآن و عزاداری حضرت امیرالمومنین، سخنانی در تابستان سال ۱۳۹۲ ایراد کردند که به شرح زیر است:

شهر رمضان الذی انزل فیه القران هدى للناس وبینات من الهدى والفرقان، این آیه کفایت می‌کند تا انسان بفهمد که چه ماهی در پیش است. در یک آیه خدا عظمت این ماه را بیان کرده به این جهت که در این ماه قرآن نازل شده است. آنهم قرآنی که من‌الهدی و الفرقان است. یعنی در یک آیه هم قرآن آمده و هم فرقان. در حالیکه کلمه فرقان شرح مفصلی دارد و کلمه قرآن هم شرح مبسوطی.

عمر گذشت و ما به حقایق این دین نرسیدیم. باید بدانیم که زمان ظرف است. آنچه در زمان واقع می‌شود این دو باید ملاحظه شود. در ماه رمضان هم این خصوصیت است که اولا خود زمان استثنایی است. رسول خدا (ص) در روایتی که اهمیت آن به این است که خود حضرت خطبه را در جمعه آخر شعبان خواندند، فرمودند؛ قَدْ أَقْبَلَ إِلَیْکُمْ شَهْرُ اللَّهِ بِالْبَرَکَةِ وَ الرَّحْمَةِ وَ الْمَغْفِرَةِ ماه خدا به سوی شما اقبال کرده است.

عنوان شهرالله است. ماهی که طرف اضافه آن اسم الله است. درک عظمت این ماه از عقل بشر عالی بالاتر است. آن زمان مهم این است که همه این عظمت، تمام این جلال که پیامبر فرمودند، ایامش افضل ایام است. شب‌هایش افضل شبهاست. ساعاتش افضل ساعات است. همه این عظمت هم در اثر یک مطلب است و آن مطلب این است که؛ إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ، وَمَا أَدْرَاکَ مَا لَیْلَةُ الْقَدْرِ، لَیْلَةُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِّنْ أَلْفِ شَهْرٍ، تَنَزَّلُ الْمَلَائِکَةُ وَالرُّوحُ فِیهَا بِإِذْنِ رَبِّهِم مِّن کُلِّ أَمْرٍ، سَلَامٌ هِیَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ.

همه این عظمت در اثر این است که در این ماه یک شب است و آن شب تقدیر است. آن شب همه اعمال مقدر می‌شود و تمام تقدیرات بر، ولی امر (عج) نازل می‌شود و همه آن به امضاء صاحب‌الزمان مزین می‌شود؛ بنابراین عظمت این ماه در اثر آن شب است و عظمت آن شب هم در اثر نزول قرآن است.

از این مجلس باید حداکثر استفاده را کنید و آنچه می‌گوییم را به دقت گوش کنید. چراکه جوهره همه مطالب در این چند کلمه است. ابتدا اینکه باید قرآن را بشناسیم. باید بدانیم که قرآن تجلی خداست. در اینجا عقل مبهوت می‌ماند که تجلی کبریای الهی در سرتاسر این کتاب است. هر آیه‌ای خزینه‌ای است. این خزینه هفت بطن دارد که عباراتش برای عوام، اشاراتش برای علما، لطایفش برای اولیاء و حقایقش برای انبیاء است؛ بنابراین باید قدر این زندگی را بدانید و از امروز به این مطالب عمل کنید.

این روایت، روایتی است که کلینی شیخ المحدثین در کافی و صدوق رئیس المحدثین در ثواب الاعمال به نقل از کسی که لسان الله ناطق است، آورده‌اند. خلاصه بیان را می‌گویم که اگر کسی از جوانی و از دوران شباب، قرآن بخواند و آن قرآن با گوشت و خون او منزوج شود، این جوان وقتی از دنیا می‌رود، با ابراهیم خلیل‌الرحمان و موسی بن عمران و عیسی بن مریم محشور خواهد شد. اگر زن باشد و این روح با قرآن باشد، حشر او با مریم بن عمران و صدیقه کبری دختر پیامبر آخرالزمان است؛ لذا اگر تاکنون غفلت کردید، از حالا فرصت را غنیمت بشمارید و از هر سنی که هستید به این ترتیبی که بیان می‌کنم، شروع کنید.

این مطلب تا آن اندازه اهمیت دارد که رسول خدا (ص) فرمود؛ اگر کسی در ماه رمضان یک آیه قرآن بخواند، ثواب یک ختم قرآن را دارد. یعنی اگر در این ماه فقط بگویید؛ یس و یا الم، در دفتر عمل شما ثواب یک ختم قرآن نوشته می‌شود. براستی که عقل در برابر این مسائل مبهوت است. چراکه هر ختم قرآن دو مطلب دارد؛ اول اینکه برائت است، یعنی برات آزادی از آتش جهنم دارد و دوم دعا را مستجاب می‌کند. ماه رمضان این گونه منقلب می‌کند. از این رو وقتی یک شخص در ماه رمضان یک ختم قرآن می‌کند؛ این ختم قرآن می‌شود شش هزار و سی و اندی قرآن. البته باید کاری کنید که این برنامه ترک نشود، چون این بیان رئیس مذهب و از زبان امیرالمومنین (ع) و وصیتی به فرزندش محمد حنفیه است که فرمود؛ قرآن عهد خداست، کاری کن که هیچ روزی بر تو نگذرد مگر اینکه عهد خدا را بخوانی.

حداقل ۵۰ آیه بخوانید و اگر سعادت پیدا کردید، بیشتر بخوانید. فاقروا ما تیسر من القرآن. در چنین زمانی قرآن چه می‌کند و چه اثری دارد؟ اگر این روش عملی شود و مرد و زن از امروز تصمیم بگیرند که هر ماه یک ختم قرآن داشته باشند، اثر آن این می‌شود که روز قیامت خدا دو حله به قامت این شخص می‌پوشاند و تاج کرامت بر سرش می‌گذارد. خرد را به یک دستش می‌دهد و امر را به دست دیگرش و به او می‌گوید که برو به بهشت، یک آیه بخوان و یک درجه بالاتر برو. نتیجه آن هم این است که همه مقامات بهشت تنظیم شده به عدد آیات قرآن است؛ بنابراین اگر این برنامه را عمل کنید، ممکن نیست که در بهشت به آخرین درجه نرسید.

فقاهت در دین این است که ظرائف مطالب دینی فهمیده شود. این حقایق هم در اخبار منتشر است؛ لذا اگر قرآن را اینچنین بخوانید، همین قرآن منقلب می‌شود، به نحوی که عقل مبهوت می‌ماند. البته شما از این تاریخ که شروع می‌کنید برای ختم قرآن در هر ماه، نیت شما این باشد که من این ختم را می‌خوانم فقط برای امام زمان (عج). اگر این کار را بکنید، به گفته حدیثی که از طریق مشایخی همچون شیخ مفید، کلینی و سیدابن طاووس نقل شده، از امام زمان (عج) جدا نخواهید شد. البته کیست که قدر این نعمت‌ها را بداند. عمر هم گذشت و ما تاکنون نفهمیدیم. اما می‌توانید از حالا شروع کنید و اثر آن را جایی ببینید که اگر یک دوره سال هر ماه یک ختم قرآن برای امام زمان انجام دادید، شب قدر که دفتر عملتان را نزد او می‌برند، می‌بیند که در تمامی ماه‌های سال یک ختم قرآن برای ایشان داشته‌اید و می‌بینید که آن سلیمان عالم وجود که تمام آنچه ۱۲۴ هزار پیامبر از مناقب داشتند همه در وجود ایشان است، با شما چه خواهد کرد. این گوهر‌ها را دریابید و بفهمید و از دست ندهید.

مطلب دوم باید بدانید که در ماه رمضان چه اتفاقی افتاده است. اگر بخواهید بفهمید همین کلمه بس است و آن اینکه؛ وقتی پیامبر آن خطبه غراء را راجع به ماه رمضان فرمود، یک مرتبه یک نفر از جا برخواست و آن کس، کسی نبود جز امیرالمومنین (ع) که زبان از وصف ایشان عاجز است. ایشان از جا برخواست و گفت که یا رسول الله افضل اعمال در ماه مبارک رمضان چیست؟ پیامبر که خاتم النبیین و عصاره عالم هستی است جواب ایشان را می‌دهد. وقتی تمام عالم به کمال برسد، می‌شود نبوت. مرتبه نبوت وقتی به کمال برسد می‌شود رسالت. مرتبه رسالت به کمال برسد می‌شود صاحب کتاب. صاحب کتاب وقتی به کمال برسد می‌شود اولوالعزم. بعد تازه به آنجا که رسید همه عصاره می‌شود و می‌شود خاتم. مَّا کَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِّن رِّجَالِکُمْ وَلَکِن رَّسُولَ اللَّهِ وَخَاتَمَ النَّبِیِّینَ. این کلام خداست. پیامبر خاتم کسی است که وقتی خدا در قرآن با او سخن می‌گوید، می‌فرماید؛ لامرک، به جان تو قسم. یا وقتی ایشان را به معراج می‌برد، خداوند برای این سیر خود را تسبیح می‌کند. سبحان الذی اسری بعبده لیلا من المسجد الحرام الی المسجد الاقصی.

امیرالمومنین (ع) در مقابل چنین کسی می‌خیزد و می‌گوید که یا رسول الله افضل اعمال در ماه رمضان چیست؟ ایشان هم می‌فرماید که؛ الورع من محارم‌الله، ورع از آنچه خدا حرام کرده است. یعنی شکم از لقمه حرام و چشم از نگاه به بیگانگان. بعد از این کلام هم گریه می‌کنند. خاتم که گریه کند، ۱۲۴ هزار پیامبر ناله می‌زنند. وقتی اشک چشم او جاری می‌شود، جبرئیل و میکائیل و اسرافیل به خود می‌لرزند. وقتی قلب پیامبر خاتم بشکند و اشک او جاری شود، عرش و کرسی می‌لرزند. اما ایشان گریه کردند. امیرالمومنین (ع) سوال کردند که یا رسول الله چرا گریه می‌کنید؟ فرمودند یا علی گریه‌ام برای آن وقتی است که در این ماه ضربت به فرق تو می‌خورد.

این ماه، ماه چنین کسی است. حالا اگر عاقل هستید باید فکر کنید که چگونه خاتم انبیاء، قطب دایره وجود، تاج سر اولین و آخرین برای واقعه‌ای که اتفاق نیافتاده و فرق شکافته گریه می‌کند.

وظیفه این مملکت در ۲۱ ماه رمضان چیست؟ افسوس که عمر گذشت. ما چقدر تقصیر کردیم. مردم عذر می‌آورند که روزه هستند و با زبان روزه چگونه باید بیرون بیایند و برای فرق شکافته او بر سر و سینه بزنند؟. اما باید قدر نعمت را دانست. اگر با زبان روزه بیرون بیایند و برای فرق شکافته او بر سر و سینه بزنند؛ وقت مردن خاتم انبیاء سرشان را به زانو خواهد گرفت. این نعمت‌ها از دست رفته است. ایشان فرموده است، یا علی کسی که تو را بکشد من را کشته است. بعد فرمود؛ یا علی تو روح منی، تو مثل جان من و طینت من هستی. این حرف‌ها یعنی چه؟ یعنی عزاداری روز ۲۱ ماه رمضان عزاداری برای شخص خاتم است. دسته‌هایی که بیرون می‌آیند، برای شخص خاتم بیرون آمده‌اند. مجالسی که منعقد می‌شود، برای شخص پیامبر خاتم است. اگر بشریت بفهمد؛ روز ۲۱ رمضان نه تنها شیعیان بلکه تمام آدمیت و انسان و بشریت برای علی بر سر و سینه می‌زنند و سیاه پوش می‌شوند.

در عهدی که امیرالمومنین به مالک اشتر نوشت، فرمود؛‌ای مالک با مردم این چنین رفتار کن. خوب گوش کنید، بفهمید و درک کنید. فرمود؛‌ای مالک همه کسانی که رعیت تو هستند، از دو طائفه بیرون نیستند. یا برادر تو در دین هستند و یا شبیه تو هستند در خلق. ایشان در فرمایش خود به کفار هم اشاره می‌کنند و می‌فرمایند که مالک در قلبت رحمت، محبت و لطف نسبت به همه حتی کفار داشته باش. این است حکومت اسلام. این است حکومت علوی. یعنی ایشان پنج مطلب فرمود که عقل مبهوت می‌ماند. فرمود؛ رحمت، محبت، لطف، عفو و صبر را نسبت به همه چه مسلمان و چه کافر داشته باش. مبادا در قلمرو مملکت تو نسبت به کافری کمترین تعدی بشود.
 
دنیا باید برای گوینده این کلام عزا بگیرد. آنچه اسرار این بیان است، باید بزرگانی مثل شیخ انصاری بفهمند. بعد بیان ایشان این است که فرمود؛ در مملکتی که در آن مملکت لوای اسلام و حکومت علوی برپاست، با همه حتی کفار با لطف برخورد شود. چراکه رعیت ضرر دارد، علل دارد، رعیت چه عمد و چه خطا لغزش دارد و اگر به خطا رفتار کردند تو با آن‌ها طوری رفتار کن که انتظار داری خدا با تو رفتار کند. حالا برای چنین کسی باید تمام دنیا عزا بگیرد یا خیر؟ چه کسی علی ابن ابیطالب را شناخت. کسی که زیر پرچم او با کفار اینطور رفتار می‌شود، ببینید با مسلمانان چگونه معامله می‌کند.

امپراطوری روم و شاهنشاهی ایران مسخر شدند برایش که همه در قبضه قدرتش بود. این‌ها را دانشگاهیان باید تامل کنند. علمای مملکت دقت کنند و بفهمند که چه خبر و چه غوغایی است. کسی که امپراطوری روم و شاهنشاهی ایران زیر دوپای اوست، اما به یکباره یک یهودی ظاهر می‌شود و ادعا می‌کند که زره ایشان مال اوست. حضرت امیر (ع) می‌فرمایند که این زره برای خود من است. اما یهودی به ایشان می‌گوید که من دست بر نمی‌دارم تا پیش قاضی حاضر شویم. امیرالمومنین کسی که از جهت معنا ۱۲۴ هزار پیامبر زیر پرچم او هستند و لوای انسان در دست او و حکومت دنیا هم در قبضه ایشان است. اما با آن یهودی در مقابل قاضی حاضر می‌شود و قاضی هم وقتی زره را در دست یهودی می‌بیند، حکم را بر علیه امام می‌دهد. امام هم زره را به یهودی می‌دهد. اما در اینجا یهودی بر روی قدم‌های ایشان می‌افتد و می‌گوید که یا علی این زره مال شماست. من همه این بساط را به راه انداختم تا یقین پیدا کنم که این دین همان دینی است که موسی خبر داده بود. این ادعا را به ناحق کردم. تو در مقال مثل منی حاضر شدی و به محکمه آمدی و حکم قاضی را پذیرفتی. تو همان هستی که موسی خبر داده بود. سپس به قدم امیرالمومنین (ع) می‌افتاد و اشهد ان لا اله الله را می‌گوید و مسلمان می‌شود. امام هم زره خود را به همراه ۷۰۰ درهم به ایشان می‌دهد و یهودی تازه مسلمان شده، در غزوه صفین در رکاب امیرالمومنین شهید می‌شود.

این است امیرالمومنین که منشور حکومتش به آن نحو و عملش هم به این نحو است. دنیا کجا چنین بشری را به خود دیده است که اقالیم هفتگانه بما تحت افلاک‌ها همه را به او بدهند، اما او حتی یک پوست جو را از دهن مورچه‌ای نمی‌گیرد. برای چنین کسی بشریت باید عزا بگیرد. باید بداند که او که بود؟ چه کرد و زندگیش به چه نحوی بود.

از آن روزی که در خانه خدا بدنیا آمد، بیت‌الله مولد او و مشهد او شد و تاریخ چنین مقامی را دیگر بخود ندید. چراکه او در خانه خدا بدنیا آمد و در خانه خدا هم شربت شهادت را نوشید. عقل از این مسائل مبهوت است. اینکه شب میهمان دخترش باشد و دختر برای پدری که سلطنت بر ربع مسکون دارد یعنی مشرق و مغرب تحت حکومتش است، سفره‌ای تهیه کند که در آن نان جو، نمک و شیر باشد و پدر به او بگوید که چه وقت دیدی پدرت سر یک سفره دو خورش بخورد؟ دختر وقتی می‌آید نمک را بردارد تا پدر با نان جو و شیر افطار کند، به ایشان می‌گوید که شیر را بردار تا مبادا در سرزمین حجاز و یمن یک نفر باشد که سفره‌اش از سفره علی کمرنگ‌تر باشد.

او کسی است که وقتی شمشیر به فرقش خورد، جبرئیل بین زمین و آسمان گفت که؛ تهدّمت والله ارکان الهدی وانطمست أعلام التّقی وانفصمت العروه الوثقی.
ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
* نظر:
صفحه نخست