پایگاه خبری دانشگاه بوعلی سینا- بسنا

تعداد بازدید: ۵۷۵
|
کد خبر: ۶۸۳۱
در این یادداشت بخوانید؛

جايگاه امام علی (ع) در سخن پيامبر (ص)

جایگاه امیرالمومنین علی (ع) در کلام پیامبر گرامی اسلام را بخوانید.
تاریخ انتشار: ۰۸:۲۹ - ۱۵ بهمن ۱۴۰۱

پیش از آن که در نگاهى گذرا و کلّى ودر ذیل عناوینى سخنان پیامبر (ع) را درباره على (ع) جمع بندى کنیم، باید اعتراف کنیم که جمع بندى دقیق وکامل آنچه پیامبر (ع) درباره وى گفته است، کارى است کارِستان و بسى دشوار. با این همه مى کوشیم تا با بهره گیرى از بخشی از روایات، راهى ـ وگرچه نه درخور ـ به سوى مقصد و مقصود، باز کنیم.

الف ـ على (ع) از نظر آفرینش

بخشى از گفتار پیامبر (ع) درباره على (ع)، مرتبط است با گوهر وجود آن حضرت و چگونگى آفرینش او. از منظر پیامبر (ع) على (ع) و پیامبر خدا، پرتو یک نورند، و هر دو جلوه اى از نور خداوند متعال. گوشت على، گوشت محمّد (ع) و خونش خون او و روحش روح او و باطنش باطن اوست. طینت آن دو بزرگوار، همگون است و هر دو از یک درخت بارورند و دیگران از ریشه هاى گونه گون و از طینت هاى مختلف. روایاتِ نشان دهنده این حقیقت ارجمند در منابع فریقین، بسى گسترده است.

ب ـ على (ع) از نظر خانوادگى

على (ع) پسر عمو، داماد و پدر دو «دسته گلِ» پیامبر (ع) است. فراتر از اینها، على (ع) چهره برجسته و ویژه اهل بیت و یکى از «اصحاب کسا» و «پنج تن پاک» است که آیه تطهیر درباره آن‌ها نازل شد وبرترین و والاترین فضیلت‌ها را براى آنان رقم زد. افزون بر این، پیامبر (ع) تداوم نسل خود را در صُلب مطهّر على (ع) مى دید و مى فرمود:

خداوند، نسل هر پیامبرى را از پشت خود او قرار داده است؛ ولى نسل مرا در صُلب على بن ابى طالبْ مقرّر نموده است.

بدین سان، پیامبر (ع) با رقم زدن جاودانگىِ نسل خود در فرزندان على (ع) به حکم الهى، برترین ویژگى وفضیلت را به على (ع) بخشیده است.

ج ـ على (ع) از نظر علمى

از منظر پیامبر (ع)، على (ع) آگاه‌ترین، ژرف‌ترین وبصیرترین فرد امّت است. پیامبر (ع) على (ع) را گنجورِ دانش خویش و وارث معارف و رازدان آگاهى هاى ناپیدا و کانِ تمامى علوم خود و کسى که نُه دهم از تمامت دانش بشرى نزد اوست، معرّفى کرده است و بر این حقیقت، تأکید کرده است که راه وصول به گستره دانش وآگاهى هاى محمّدى، تنها وتن‌ها از جانب على (ع) است، و اوست که بر تمام کتاب هاى آسمانى و آموزه هاى آن‌ها چونان قرآن و آموزه هاى آن، آگاه است و در آگاهى به حقایق و ژرفناى قرآن، برترین و داناترین است.

چنین است که على در گستره زمین ودرازناى زمان، تنها کسى است که «پیش از آن که مرا از دست بدهید، از من بپرسید» را بر زبان آورد، وابن عبّاس در پاسخ کسى که او را با على (ع) سنجیده بود، از این سنجش، خشمگین شد وگفت: دانش من نسبت به دانش على (ع)، و بلکه دانش همه یاران پیامبر نسبت به دانش على (ع)، چون قطره اى در [ برابر]هفت دریاست. [۱]د ـ على (ع) از نظر اعتقادى

او که از خُردسالى بر دامن پیامبر (ع) قرار گرفت و لحظه هاى زندگانى اش با لحظه هاى زندگى پیامبر خدا درآمیخت و پیام ربّانى وحى را شنیده، سزامند است که از منظر پیامبر (ع) کسى باشد که «هرگز وحتى یک لحظه جانش به کفر، آلوده نشد» واز میان مردان، آغازین ایمان آورنده به پیامبر (ع) باشد و از چشم انداز ایمان، در ستیغ شهود قلبى قرار گیرد و پیامبر (ع) خطاب به این جان منوّر خویش بگوید:

تو آنچه را که من مى شنوم، مى شنوى و آنچه را که من مى بینم، مى بینى؛ و چونان گواهى بر استوارى، ژرفایى و گستردگىِ ایمانش بفرماید:

ایمان با گوشت و خون تو عجین است، چنان که با گوشت و خون من عجین است. [۲]و بدین سان، آن مؤمن پیراسته جان را در برترین جایگاه باورهاى یقینى قرار دهد.

ه ـ على (ع) از نظر اخلاقى

پیامبر (ع) از جمله چرایىِ بعثت وآهنگ رسالتش را «به کمال رساندن مکارم اخلاق»، عنوان کرد و بدین سان، بر این پایه کوشید تا طرحى دگر افکنَد وانسانى دگر تربیت کند و معتقدان مکتبش را جلوه هاى عینى منش انسانى و تجسّم هاى والاى مکارم اخلاق بسازد، و در این میان، داورى پیامبر (ع) درباره على (ع) که او را نیک خوى‌ترین، بردبارترین، راستگوى‌ترین، شکیباترین، فروتن‌ترین و دنیا گریزترین و ... دانسته است، بسى ارجمند و نکته آموز است. با این همه، على (ع) به هنگام اجراى حکم حق، قاطع‌ترین و در عمل به فرمان هاى الهى، استوارترین و شکست ناپذیرترین، و در اجراى انصاف و عدالت، انعطاف ناپذیرترین است تا بدان جا که از او با عناوین: کلمه عدل، جلوه عینىِ عدالت و تجسّم دادگرى، یاد شده است؛ و ـ على (ع) در میدان عمل

داعیه داران، بسیارند و کسانى که از حقْ سخن بگویند و شعار حق بدهند، نیز فراوان؛ امّا آن گاه که میدان عمل بگسترد و تحقّق حق، تلاش و از خودگذشتگى واستوارْ گامى را بجوید، حق مداران، اندک مى شوند وگریزپایان، بسیار. على (ع) در میدان عمل نیز بى نظیر است. همگامى او با حق و استوارْ گامى او در کنار قرآن و جدایى ناپذیرى او از قرآن را پیامبر خدا رقم زده و بارهاى بار، گواهى نموده است.

او نخستین کسى است که با پیامبر (ع) نماز مى گزارَد و بیشتر از هر کس در صحنه هاى نبرد، حضور مى یابد و هرگز از دشمن، روى بر نمى تابد و نشان افتخارِ «شمشیرى جز ذوالفقار و جوانْ مردى جز على نیست» را از آنِ خود مى سازد و پیامبر خدا در نبرد سرنوشت ساز خندق، «ضربت» او را ارزشمندتر از اعمال تمامى امّت تا قیامت بر مى شمُرَد، که اندکى از جلوه هاى زیباى آن را در صفحات این مجموعه مى توان دید.

ز ـ على (ع) از نظر سیاسى

با در نگریستن در آنچه پیامبر (ع) درباره على (ع) گفته است و با تأمّل در گفته‌ها و چگونه گفتن‌ها و با دقّت در فضاهاى ظهور این حقایق و زمینه هایى که پیامبر خدا براى طرح این همه منقبت‌ها ومکرمت هاى علوى به وجود مى آورْد، نمى توان تردید داشت که پیامبر (ع) در جهت تبیین جایگاه والاى «رهبرى آینده مسلمانان» و در مسیر نشان دادن شایسته‌ترین فرد و بلکه تنها مصداق این عنوان الهى بوده است.

بدین سان، پیامبر (ع) مسیر سیاست و زعامت آینده را رقم مى زند وتمام آنچه که مى گوید، با این نگاه، جلوه اى دیگر مى یابد؛ امّا اکنون و در این جا به عناوین وگفتارهایى بیشترین توجّه را خواهیم کرد که بیشترین پیوند را با این حقیقت دارد.

پیامبر (ع) براى على (ع) در پیوند با امّت، جایگاه «پدر» را رقم مى زند و مى فرماید:

حقّ على بن ابى طالب در این امّت، مثل حقّ پدر است بر فرزندش.

پیامبر (ع) از على (ع) با عناوین «سیّد عرب»، «سیّد مسلمانان»، «سیّد دنیا و آخرت» یاد مى کند که با توجّه به معناى «سیادت»، این عناوین، بسى نکته آموز است. «حجت خدا»، «رازدار»، «وزیر»، «وصى» و «خلیفه» پیامبر خدا، از دیگر عناوینى است که پیامبر (ع) على (ع) را بدان‌ها مفتخر کرده است. تعبیرهایى، چون «حزب او حزب خداست» و «على از من و من از على هستم»، در آنچه اکنون مورد گفتگوست، بسیار پرمعناست، بویژه تعبیر «على از من است و من از على هستم» و «گوشت او گوشت من و خون او خون من است»، با توجّه به آنچه در فرهنگ آن روزگاران از این تعابیر، مراد مى شده است.

على با حق و حق با على است. [۳]على با قرآن و قرآن با على است. [۴]بدین سان، اطاعت از او اطاعت از خدا و رسول وحق وقرآن است، و اوست که در سیاست و زعامت، «محور» و در امواج خروشان فتنه‌ها «کشتى نجات» است، که پیامبر خدا فرمود:

مَثَل على در این امّت، چون کعبه است؛ و فرمود:

اى على! مَثَل تو در امّت من، مَثَل کشتى نوح است. هر کس سوار شد، نجات یافت و هرکس روى گردانْد، غرق شد.

مجموعه اى از تعابیر پیامبر خدا، لزوم دوستى على (ع) را مطرح مى کند و دوستى او را «دوستى پیامبر خدا» و «دوستى خدا» تلقّى مى کند و مهرورزى به آن بزرگوار را «فریضه» و «عبادت» مى داند؛ بلکه فراتر از آن، دوستى مولا (ع) را با بنیاد دین، پیوند مى زند و مى فرماید:

جز مؤمن، او را دوست ندارد و جز منافق، او را دشمن نمى دارد. دوستى با او ایمان و دشمنى با او کفر است. [۵]و نیز مى فرماید:

هر کس على را دوست دارد، هدایت یافته است. [۶]در مقابل، پیامبر (ع) کین ورزى با على (ع) را همسان با کفر شمرد و کین ورزان به على (ع) را منافقان امّت دانست ونشر دهندگان فضایل و والایى هاى او را ستود ودشنام دهندگان او را دشنام دهندگان به خود و خداوند، معرّفى کرد .... این‌ها همه در پىِ گشودن جبهه اى است به گستردگى تاریخ و در جهت پیوند زدن على (ع) با حلقه حق مداران و پیوند زدن مخالفان او به حلقه حق ستیزان وستم پیشگان تاریخ و در نهایت، حرکتى سیاسى وآینده نگر و راه گشایى ارجمند است براى سیاست فردا و فرداهاى پس از پیامبر خدا.

پیامبر (ع) این حق نمایى وآینده نگرى را در غدیر به اوج رساند و در پیشِ دید هزاران هزار انسان و در هنگامى شگفت و به یاد ماندنى، على (ع) را بدون هیچ پرده پوشى و در اوج صداقت، براى رهبرى آینده معرّفى کرد، که تفصیل آن در صفحات این مجموعه خواهد آمد.

عناوینى که پیامبر (ع) براى على (ع) رقم زده است، یکسر جهتدار و هدفدار است. عناوینى، چون: «ریسمان استوار خدا»، «ستون دین»، «شیر مؤمنان»، «بیرق هدایت»، «شهر هدایت»، «صدّیق اکبر»، «فاروق اعظم»، «ولىّ هر مؤمن پس از من» و ... هریک به تنهایى بسنده است تا برترین جایگاه را براى آن بزرگوار، نشان دهد. این که: «هر کس با تو همگامى کند، راه یابد و هر کس از تو روى برتابد، گم راه شود» و «مؤمنان، براى شناخت من، هیچ راهى استوارتر از تو ندارند» و «اگر تو نبودى، مؤمنانْ مرا نمى شناختند» نشانگر آن است که پیامبر (ع) با این آموزه براى مهم‌ترین دل مشغولى اش (یعنى هدایت امّت و استوارْ گامى امّت در راه حق)، چاره جویى مى کند و راهى نشان مى دهد که با توجّه بدان، امّتش هدایت یابد و راه بهشت جوید و از جهنّم سوزانِ گم راهى برهد.

آشکار ساختن این حقایق و گستراندن این آموزه هاى راه گشا، در تمام روزگاران زندگى پیامبر خدا ادامه یافته است و پیامبر (ع) هیچ گاه از این آینده نگرى و راهنمایى براى فردایى مطمئن واستوار، غفلت نکرده است. این دانش نامه، یکسر، دلیل روشن همین واقعیت (یعنى فردانمایى پیامبر (ع)) است و روشن‌ترین بخش براى نشان دادن این حقیقت، بخش سوم آن است که مجلّد دوم را تشکیل مى دهد.

ح ـ على (ع) از نظر مقامات معنوى

على (ع) فراسوى این دنیا را همان گونه مى نگرد که این دنیا را. حقایق عِلوى و ملکوت، همان سان براى او روشن است که آنچه در پیشِ دید دارد، و چنین است که مى گوید:

اگر پرده فرو افتد، بر یقین من افزوده نخواهد شد. [۷]تأمّل در هر یک از ابعاد ناپیدا کرانه شخصیت على (ع)، مى تواند نشانگر درجه معنویت آن بزرگوار، و گواهِ قرار گرفتن آن پیشواى راستین در ستیغ معنویت باشد. با این همه، در کار ارائه این جنبه از شخصیت على (ع) اگر نبود جز این کلام بلند پیامبر (ع) که «على بهترین انسان است» و این سخن که «بهترین کسى که پس از خود مى گذارم، على است»، بسنده بود تا او را در برترین جایگاه معنوى نشان دهد. این کلمات پر ارج و شکوهمند، نشانگر این است که على (ع) پس از پیامبر (ع) کامل‌ترین، بهترین و بى همتاترین است و این فضیلت، به واقع، مادر تمام فضایل آن بزرگوار است.

على (ع) شوى زهرا علیهاالسلام است ـ که اگر نبود، او را همسرى نبود ـ. همچنین، آیه تطهیر، نشانگر طهارت و وارستگى اوست. امّا افزون بر مقام طهارت و عصمت ـ که مایه افتخار فرشتگان مراقب او و موجب رضایت مطلق خداوند و پیامبرش از اوست ـ، در سلوک الى اللّه و مراحل تقرّب و وصول به مقصد اعلاى انسانیت و کمال نیز تا بدان جا اوج گرفته است که «یاد کردن از او و نگاه کردن به او عبادت خداى یکتاست».

ط ـ منزلت اُخروى على (ع)

آن هنگام که پیامبر (ع) مبعوث گشت و فرمان رسالت یافت و براى هدایت امّت به سوى مردمانْ گسیل گشت، اوّلین دستى که بر دستان سرنوشت سازَش نهاده شد، دست على (ع) بود. چنین است در هنگامه قیامت، که در آن جا نیز نخستین کسى که دست در دستان پیامبر خدا مى نهد، على (ع) است و «لواء الحمد (پرچم ستایش)» را که پرچم پیامبر (ع) است، او بر مى افرازد. نخستین کسى [ از امّت]که به حوض «کوثر» وارد مى شود و جانشین پیامبر در آن خواهد بود، على (ع) است. على (ع) در آخرت، عنوان «سیّد شهیدان» و «پدر شهیدان» را دارد. پروانه گذار از «صراط» را او امضا خواهد کرد و او «تقسیم کننده بهشت و دوزخ» است.

على (ع) در قیامت، همگام و همراه و همنشین پیامبر (ع) است و جایگاه والایش به گونه اى است که در میان همگنان، چون خورشید مى درخشد.

ى ـ مظلومیت على (ع)

این همه تأکید بر نمایاندن شخصیت على (ع) چرا؟ این همه ارج گزارى‌ها وبزرگدارى‌ها چرا؟ على (ع) بزرگ است وبزرگ‌تر از آن که مرغ وهْم بر ستیغ شخصیت او فراز آید. [۸]على (ع) چهره اى است که باید شناسانده شود؛ امّا آن همه تأکید بر لزوم دوستى على، همراهى با على، هشدار به کسى که با على در افتد و حرمت حریم او را بشکند.

شگفتا از این قصه پر غصّه! پیامبر (ع) گویا این همه را در آینه زمان مى نگرد: نامردى‌ها، حرمت شکنى‌ها، تنها گذاردن على (ع)، ستمْ روادارى به على (ع)، آرى؛ این همه را مى نگرد و مى گوید:

امّت، پس از من بر تو نیرنگ خواهند کرد. [۹]و على (ع) را در آغوش مى گیرد و اشک مى ریزد و از مظلومیت فرداى او با وى سخن مى گوید. على (ع) این لحظات را چنین گزارش نموده است:

پیامبر خدا مرا در آغوش گرفت و شروع به گریستن کرد. پرسیدم: چرا گریه مى کنى؟ فرمود: «[ به سبب]کینه هاى مردم که جز پس از من، علیه تو آشکار نخواهند کرد». [۱۰]شگفتا، پیامبر خدا (ع) وى را از میان همگان براى «اخوّت» بر مى گزیند، و به حکم الهى درهاى همه خانه‌ها را به مسجد مى بندد، جز خانه على (ع) را. بارهاى بار به عظمت و والایى او تصریح مى کند و در پیش دید امّت ـ بدان گونه که آوردیم ـ او را مى ستاید و ستم به او را ستم به خود، و دشنام به او را دشنام به خود وخدا مى شناساند؛ امّا با قلبى آکنده از اندوه، «مظلومیتش» را نیز رقم مى زند و در فرجام، به خون نشستن آن چهره بى بدیل تاریخ را و درد گذارى سوزش را با این عبارت که:

پدرم فداى تنهاىِ شهید.

واین که:

تو کشته مى شوى و این از این (محاسنت از خون سرت) رنگین مى شود. [۱۱]بدین سان، على (ع) در تمام ابعاد، انسانى بى همتاست و شگفتا که در مظلومیت نیز.

[۱]ر. ک: ج ۱۰ ص ۴۷۳ (دانش هاى امام على).

[۲]ر. ک: ج ۹ ص ۴۳۷ (ایمان با گوشت و خونش عجین شده).

[۳]ر. ک: ج ۲ ص ۱۹۳ (على با حق است).

[۴]ر. ک: ج ۲ ص ۱۸۹ (على با قرآن است).

[۵]ر. ک: ج ۱۲ ص ۲۳۷ (ایمان).

[۶]ر. ک: ج ۱۲ ص ۲۰۳ (راهیابى).

[۷]ر. ک: ج ۹ ص ۴۲۷ (با یقین ترینِ امّت).

[۸]اشاره به فرمایش امیر مؤمنان دارد که: «ولا یرقى إلیّ الطیر؛».

[۹]ر. ک: ج ۱۰ ص ۴۱۳ (مظلومیّت پس از پیامبر).

[۱۰]ر. ک: ج ۱۰ ص ۴۱۳ (مظلومیّت پس از پیامبر).

[۱۱]ر. ک: ج ۷ ص ۲۵۷ (تو کشته خواهى شد).

ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
* نظر:
صفحه نخست