به گزارش بسنا و به نقل از حوزه، متن این یادداشت به شرح زیر است:
حضرت عیسی بن مریم(ع)، پیامبر بزرگ الهی، در روز ۲۵ دسامبر سال اول میلادی یعنی ۶۲۲ سال قبل از هجرت پیامبر بزرگ اسلام(ص)، در بیت لحم واقع در سرزمین فلسطین به دنیا آمد؛ امّا با این حال تاریخ تولد حضرت عیسی(ع) دقیق نبوده و در این زمینه اختلاف نظر وجود دارد. در این ایام مسیحیان جهان، به دلیل آغاز سال نو میلادی و سال روز میلاد حضرت عیسی علیهالسلام، در جشن و سرور و شادی به سر میبرند. این ایام بهانه و فرصت خوبی است که پیرامون دیدگاه اسلام درباره حضرت عیسی علیه السلام مطالبی را ارائهنماییم.
حضرت عیسی علیهالسلام در قرآن
حضرت عیسی علیهالسلام چهارمین پیامبر اولوالعزم است. پیامبری که علاوه بر موعظه کردن، بیماران را شفا میداد و ارواح خبیث را از روان جنزدگان بیرون میراند؛ یاور مستضعفان و محرومان اجتماعی بود، به زنان و کودکان بسیار احسان میکرد و با سختگیریهای برخی از فریسیان و تندرویهای انقلابی متعصبان مخالف بود.
درقرآن کریم نام حضرت مسیح ۲۳ مرتبه با اسم عیسی، ۱۱ بار با نام مسیح و ۲ مرتبه به وصف ابن مریم آمدهاست. عیسی که صاحب کتاب انجیل است، در بیت اللحم در جنوب اورشلیم، از مادری پاک به نام مریم زاده شد. واژه عیسی در زبان عبری به معنای «خدا کمک میکند» و مسیح به معنای «نجاتدهنده» است که به زبان یونانی به «کریستوس» ترجمه شده به همین دلیل به پیروان مسیح «کریستیان» میگویند.
از طرفی، کلمه مسیح به قدرت سیاسی؛ اجتماعی مسیح اشارهدارد و در فرهنگ یهودیان، مسیح یعنی کسی که برای بدست گرفتن قدرت اجتماعی آمادهشده و این لفظ برای طالوت، داود و حضرت سلیمان علیهالسلام نیز بکار رفتاست و در معنای لغوی یعنی کسی که با روغن مقدس، تعمید یافتهاست؛ که مفصل در قرآن کریم و در دیگر منابع مسیحی در عهد جدید و قدیم، بدان اشاره شدهاست.
معجزه مسیح به اذن الهی بود
درباره حضرت عیسی بن مریم در سوره آل عمران میفرماید: «وَ رَسُولًا إِلی بَنِی إِسْرائِیلَ أَنِّی قَدْ جِئْتُکمْ بِآیةٍ مِنْ رَبِّکمْ» پیامبری به سوی بنی اسرائیل(یعنی عیسی) به مردم گفت من برای شما از ناحیه پروردگار معجزهای آوردهام، به این ترتیب: «أَنِّی أَخْلُقُ لَکمْ مِنَ الطِّینِ کهَیئَةِ الطَّیرِ فَأَنْفُخُ فِیهِ فَیکونُ طَیراً بِإِذْنِ اللَّهِ» من می سازم برای شما از گِل به شکل مرغ و سپس میدمم در آن. «وَ أُبْرِئُ الْأَکمَهَ وَ الْأَبْرَصَ وَ أُحْی الْمَوْتی بِإِذْنِ اللَّهِ» شفا میدهم کور مادرزاد را و پیس را و زنده میکنم مرده را به اذن پروردگار. اینجا در کمال صراحت، فعل را به خودش نسبت میدهد ولی میگوید به اذن پروردگار.[۱]
تولد عیسی از منظر انجیل و قرآن[۲]
در مورد مکان تولد تصویری که اناجیل به ما میدهند با تصویری که قرآن به ما میدهد متفاوت است. داستان انجیل این گونه است که: «حضرت مریم به همراه شوهر یا نامزدش یوسف نجار برای شرکت در سرشماری به جنوب فلسطین یعنی بیت اللحم میروند؛ در بیت اللحم به خاطر شلوغی جایی را پیدا نمیکنند و مجبور میشوند در یک آغولی شب را به صبح برسانند که در همان شب، عیسی به دنیا میآید، یعنی محل تولد ایشان آغول گوسفندان و جایی بوده است که حیوانات را نگه میداشتند و دو نفر هم حضور داشتهاند؛ یکی یوسف نجار و دیگری مریم؛ در حالی که قرآن محل تولد را مکان شرقی معرفی میکند «وَ اذْکرْ فِی الْکتابِ مَرْیَمَ إِذِ انْتَبَذَتْ مِنْ أَهْلِها مَکاناً شَرْقِیًّا»[۳] کسی هم همراه مریم نبودهاست و نگاه قرآن به مکان تولد و وقایع میلاد آن حضرت با کمال احترام و حفظ حرمت پیامبر الهی است در حالی که در انجیل تحریفشده، این وقایع به صورتی نقل شده که از ساحت مقدس انبیای الهی به دور است.
تاریخچه جشن کریسمس
در مورد زمان تولد هم تاریخهای مختلفی گفته شدهاست؛ خود مسیحیان با محاسبهای که ما میکنیم معتقدند حضرت مسیح، چهار سال قبل از تاریخ میلادی که اکنون برای او معین کردهاند به دنیا آمدهاست و این تاریخ میلادی دقیق نیست، زیرا تاریخ میلادی را ششصد سال بعد از میلاد مسیح به عنوان تاریخ میلادی قرار دادند لذا در محاسبه اشتباه کردهاند و اگر بخواهیم تاریخ دقیق میلادی را محاسبهکنیم الان در سال ۲۰۱۴ باید باشیم و چهار سال با تاریخ کنونی اختلاف است؛ در مورد فصل هم اطلاع دقیقی در دست نیست و اینکه مسیحیان زمستان و کریسمس را به عنوان زمان تولد مسیح جشن میگیرند دقیق نیست و به احتمال زیاد این را از «میترا پرستان» گرفتهاند؛ گفتنی این امر ضروری است که جشنهای کریسمس از قرن چهاردهم به بعد متداول شدهاست و جشنهایی به نام جشن کریسمس تا قبل از این قرن نداشتهایم.
تولد حضرت عیسی علیهالسلام
در مورد چگونگی تولد، اختلافی بین قرآن و اناجیل وجود دارد، اناجیل میگویند: وقتی عیسی مسیح در آن آغول گوسفندان که عیسی به دنیا آمد، فرشتگان، چوپانهایی که در اطراف آن منطقه بودند را خبر کردند که بیائید در اینجا نوزاد مبارکی به دنیا آمدهاست و مجوسی هایی که از شرق به آن منطقه آمده بودند به دنبال یک ستاره که در محل تولد، طلوع کردهبود به آن منطقه رفتهبودند؛ و وقتی هم که مردم به آنجا آمدند، همگان فکر میکردند که عیسی فرزند مریم و یوسف است و طبق گزارش اناجیل، هیچ کس اطلاع نداشت که حضرت عیسی پدر ندارد. اما اسلام، نامی از یوسف نجار نمیبرد و بیان میکند که در محل تولد حضرت عیسی فقط حضرت مریم(س) هست و وقتی که به واسطه روحالقدس به این فرزند آبستن میشوند در ابتدا خیلی ناراحت میشوند، ولی خدا در این خصوص و برای تسلی دل حضرت مریم میفرماید که این امر الهی است.
همگان از تولد عیسی تعجب میکنند و به او تهمت میزنند و حضرت عیسی به خاطر رفع این تهمت در گهواره سخن میگوید و مسئله تولد عیسی به سرعت در بین بنیاسرائیل میپیچد:
«فَأَتَتْ بِهِ قَوْمَها تَحْمِلُهُ قالُوا یا مَرْیَمُ لَقَدْ جِئْتِ شَیْئاً فَرِیًّا(۲۷)یا أُخْتَ هارُونَ ما کانَ أَبُوک امْرَأَ سَوْءٍ وَ ما کانَتْ أُمُّک بَغِیًّا (۲۸)فَأَشارَتْ إِلَیْهِ قالُوا کیْفَ نُکلِّمُ مَنْ کانَ فِی الْمَهْدِ صَبِیًّا (۲۹)قالَ إِنِّی عَبْدُ اللَّهِ آتانِیَ الْکتابَ وَ جَعَلَنی نَبِیًّا (۳۰)وَ جَعَلَنی مُبارَکاً أَیْنَ ما کنْتُ وَ أَوْصانی بِالصَّلاةِ وَ الزَّکاةِ ما دُمْتُ حَیًّا (۳۱)وَ بَرًّا بِوالِدَتی وَ لَمْ یَجْعَلْنی جَبَّاراً شَقِیًّا(مریم آیات ۲۷-۳۲) حتی در انجیل «متی» اولین مطلبی که در این خصوص آوردهاست، نسبنامه عیسی علیهالسلام است و در حقیقت نام اجداد یوسف نجار را میشمارد و در واقع ایشان را فرزند یوسف نجار معرفی میکند.
مادر حضرت عیسی علیهالسلام بانوی عابده
در این مورد بین قرآن و اناجیل اختلاف است؛ به طوری که حضرت مریم در قرآن، شخص پاک و پاکیزه و معصوم و دارای علو درجه یاد میشود؛ در قرآن آمده: «وَ إِذْ قالَتِ الْمَلائِکةُ یا مَرْیَمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفاک وَ طَهَّرَک وَ اصْطَفاک عَلی نِساءِ الْعالَمینَ؛ و [یاد کن] هنگامی را که فرشتگان گفتند: ای مریم، خداوند تو را برگزیده و پاک ساخته و تو را بر زنان جهان برتری دادهاست.»(آل عمران،۴۲) یا در آیهای او را صدیقه معرفی میکند «وَ أُمُّهُ صِدِّیقَةٌ(مائده، ۷۵) اما در اناجیل، مریم را یک زن عادی معرفی میکند و تنها امتیاز او این است که فرزندی به دنیا میآورد که بعدها «فرزند خدا» نامیده شد و مسیحیت بعد از قرنها متوجه این مطلب شدند که باید جایگاه مریم را بالا ببرند تا اینکه در قرن گذشته کلیسا اعلام کرد که بر ما الهام شده مریم هم مانند عیسی به آسمانها رفتهاست. این تفکرات دقیقاً بر عکس نظر قرآن کریم است، زیرا قرآن کریم چهرهای عالی از حضرت مریم(س) معرفی کردهاست و او را بانویی عابده و دارای کرامات معنوی بسیار دانسته است.
اسامی و القاب حضرت عیسی علیهالسلام
برای حضرت عیسی؛ القاب متفاوتی؛ در مسیحیت گفته شدهاست؛ که خیلی از این اسمها ساختگی است و واقعیت ندارد؛ ولی اسامی معروف ایشان در بین مسیحیت عبارتنداز: «عیسی» که در اصل «یشوع» بوده به معنی «نجاتدهنده» و یهودیان آن را «یسوس» میخواندند و در عربی هم «عیسی» میگویند و اسامی دیگری هم برای ایشان گفتهاند مانند، بنده خدا، منجی، راه، حقیقت، شبان، نیکو، کلمه خدا، زندگی و... اما در قرآن تنها دو نام برای ایشان آمده است یکی «عیسی» که ۲۳ بار در قرآن آمدهاست و دیگری «مسیح» که ۹ بار در قرآن ذکر شدهاست.
در قرآن آمده است: «إِذْ قالَتِ الْمَلائِکةُ یا مَرْیَمُ إِنَّ اللَّهَ یُبَشِّرُک بِکلِمَةٍ مِنْهُ اسْمُهُ الْمَسیحُ عیسَی ابْنُ مَرْیَمَ وَجیهاً فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ وَ مِنَ الْمُقَرَّبینَ؛ [یاد کن] هنگامی[را] که فرشتگان گفتند: ای مریم، خداوند تو را به کلمهای از جانب خود، که نامش مسیح، عیسی بن مریم است مژده میدهد، در حالی که[او] در دنیا و آخرت آبرومند و از مقربان[درگاه خدا] است»(آل عمران، ۴۵) که هم نام مسیح و هم نام عیسی بن مریم در آن آمدهاست و جالب است که همواره «عیسی بن مریم» گفته است.
هدف از بعثت حضرت عیسی علیهالسلام
کلمه مسیح به قدرت سیاسی؛ اجتماعی مسیح اشاره دارد و در فرهنگ یهودیان، مسیح یعنی کسی که برای بدست گرفتن قدرت اجتماعی آماده شده و این لفظ برای طالوت، داود و حضرت سلیمان علیهالسلام نیز بکار رفتهاست و در معنای لغوی یعنی کسی که با روغن مقدس، تعمید یافتهاست؛ و داستان آن از این قرار است که: وقتی خواستند طالوت را به عنوان حاکم برای یهودیان انتخاب کنند؛ سموئیل نبی ایشان را با روغن مقدس تعمید داد و بعد از ایشان داود را و... غسل تعمید دادند، پس تعمید دادن با روغن مقدس برای بدست گرفتن قدرت است؛ حضرت عیسی هم اگر مسیح نامیده میشود چون ایشان برای ایجاد حکومت اقدام کرده است. متاسفانه مسیحیان برای رسیدن به اهداف خود از ایشان چهره ای معرفی میشود که گویا ایشان با حکومت و کار های اجتماعی کاری نداشت و فردی گوشه گیر و منزوی بود! در حالیکه حضرت مسیح هم مثل سایر انبیاء الهی می خواستند احکام الهی را اجرا کنند و لفظ مسیح اشاره به این دارد که آن حضرت هم میخواسته حکومتی بر قرار کند و اتفاقا این مبارزه را هم شروع کردند و اولین درگیری ایشان با کاهنان معبد حضرت سلیمان بود، حکومت داخلی یهودیها را بزرگان بنیاسرائیل به عهده داشتند و آن حضرت با کاهنان درگیر میشوند که چرا احکام شریعت را خوب اجرا نمیکنند.
بعثت مسیح
در قرآن درباره دوره قبل از بعثت ایشان مطلب خاصی نداریم؛ و مهم ترین مطلبی که درباره این دوره گفته شدهاست، مسئله سخن گفتن در گهواره است که ایشان در گهواره سخن میگوید و خودش را بنده خدا معرفی میکند بیش از این درباره دوره کودکی ایشان به طور صریح مطلبی نداریم و از اناجیل هم گزارش دقیق و واضحی درباره کودکی ایشان به ما نرسیده است.
اما وقتی ایشان به بعثت میرسند قرآن چهرهای از اعمال و تکالیف ایشان معرفی میکند که ایشان چه کارهایی را انجام میدادند و چه تعالیمی داشتهاند؛ اولین کارهایی که قرآن از ایشان خبر میدهد، معجزاتی است که از ایشان سر زدهاست مانند شفای بیماران، شفای کور مادر زاد، شفای کسی که مبتلا به پیسی شده است، زنده کردن مردگان، ساختن پرنده از گل و دمیدن روح در او به اذن الهی و تاکید هم میشود که همه این ها به اذن الهی است در سوره مائده میفرماید: «إِذْ قالَ اللَّهُ یا عیسَی ابْنَ مَرْیَمَ اذْکرْ نِعْمَتی عَلَیْک وَ عَلی والِدَتِک إِذْ أَیَّدْتُک بِرُوحِ الْقُدُسِ تُکلِّمُ النَّاسَ فِی الْمَهْدِ وَ کهْلاً وَ إِذْ عَلَّمْتُک الْکتابَ وَ الْحِکمَةَ وَ التَّوْراةَ وَ الْإِنْجیلَ وَ إِذْ تَخْلُقُ مِنَ الطِّینِ کهَیْئَةِ الطَّیْرِ بِإِذْنی فَتَنْفُخُ فیها فَتَکونُ طَیْراً بِإِذْنی وَ تُبْرِئُ الْأَکمَهَ وَ الْأَبْرَصَ بِإِذْنی وَ إِذْ تُخْرِجُ الْمَوْتی بِإِذْنی وَ إِذْ کفَفْتُ بَنی إِسْرائیلَ عَنْک إِذْ جِئْتَهُمْ بِالْبَیِّناتِ فَقالَ الَّذینَ کفَرُوا مِنْهُمْ إِنْ هذا إِلاَّ سِحْرٌ مُبینٌ؛ [یاد کن] هنگامی را که خدا فرمود: ای عیسی پسر مریم، نعمت مرا بر خود و بر مادرت به یاد آور، آن گاه که تو را به روحالقدس تأیید کردم که در گهواره[به اعجاز] و در میانسالی[به وحی] با مردم سخن گفتی؛ و آن گاه که تو را کتاب و حکمت و تورات و انجیل آموختم؛ و آن گاه که به اذن من، از گِل[چیزی] به شکل پرنده میساختی، پس در آن میدمیدی، و به اذن من پرندهای میشد، و کور مادرزاد و پیس را به اذن من شفا میدادی؛ و آن گاه که مردگان را به اذن من[زنده از قبر] بیرون میآوردی؛ و آن گاه که[آسیب] بنیاسرائیل را-هنگامی که برای آنان حجّتهای آشکار آورده بودی- از تو بازداشتم. پس کسانی از آنان که کافر شده بودند گفتند: این[ها چیزی] جز افسونی آشکار نیست.»(مائده،۱۱۰) که اکثر معجزات مسیح در این آیه آمده است و در اناجیل هم به این معجزات اشاره شده است بجز سخن گفتن در گهواره و ساختن پرنده که این دو را در اناجیل نداریم؛ اما تعجب اینجاست که در انجیل یوحنا اولین معجزه ایشان را ساختن شراب میدادند.[۴]
عبادت و نماز
در اوصاف ایشان نماز و عبادت ذکر شده است که «وَ جَعَلَنی مُبارَکاً أَیْنَ ما کنْتُ وَ أَوْصانی بِالصَّلاةِ وَ الزَّکاةِ ما دُمْتُ حَیًّا» و هر جا که باشم مرا با برکت ساخته، و تا زندهام به نماز و زکات سفارش کرده است«(مریم،۳۱) تصریحا به نماز و زکات اشاره میکند که ایشان از عابدان و زاهدان بودهاند و هیچ گاه شریعت را کنار نگذاشتهاند. تناقضگویی که مسیحیت دچار آن میباشد این است که چرا مسیحیان به شریعت عمل نمیکنند و باید به این سئوال جواب دهند که چطور بود که حضرت عیسی علیه السلام اعمال عبادی اش را انجام میداد، ولی مسیحیان از عیسی تبعیت نمیکنند؛ از منظر قرآن، ایشان شریعتداشته و خودش هم به شریعت عمل میکرده است و دیگران را هم دعوت به آن شریعت کرده است و از نظر اخلاقی هم ایشان بسیار انسان نیکوکاری بودهاند «وَ بَرًّا بِوالِدَتی وَ لَمْ یَجْعَلْنی جَبَّاراً شَقِیًّا؛ خدا به من وصیت کرده است که به مادرم نیکی کنم و جبار و شقی نباشم»(مریم،۳۲) برخلاف انجیل یوحنا که چهره ای پرخاشگر نسبت به مادر از ایشان نشان میدهد در همان انجیل یوحنا در «داستان شراب» وقتی مادرش به او می گوید، شراب ندارم، عیسی میگوید: «ای زن مرا با تو چکار است.»[۵] و یک حالت پرخاشگری دارد بر خلاف قرآن که او را نسبت به مادر بسیار نیکو کار میشمارد و همچنین چهره عیسی در قرآن به عنوان شخصی مبارک مطرح میشود که «وَ جَعَلَنی مُبارَکا» و انسانی صالح معرفی میگردد «وَ زَکرِیَّا وَ یَحْیی وَ عیسی وَ إِلْیاسَ کلٌّ مِنَ الصَّالِحینَ»(الأنعام، ۸۵) و اینها همه نشان میدهد که اسلام چه چهره عالی از مسیح معرفی میکند و اناجیل سعی میکنند که عیسی را از آن مقام بلند بکاهند.
مناظره حضرت رضا علیهالسلام با دانشمند مسیحی
مسیحیت، حضرت عیسی را به عنوان پسر یکی از اقانیم سهگانه [۶]معرفی میکنند و در مناظرهای که امام رضا علیهالسلام با یکی از مسیحیان داشتند، حضرت خطاب به ایشان میگویند که حضرت عیسی اشکال بزرگی داشت و آن هم این بود که اصلا عبادت نمیکرد. آن عالم مسیحی ناراحت میشود و میگوید: «خیر ایشان شب و روز نماز میخواند» و بر صحبت خود نیز خیلی تاکید میکند در این وقت حضرت میفرمایند این مطلب که ایشان اهل عبادت بودهاند دلیل بر این مطلب است که ایشان خدا نیست و بنده خدا بودهاند.[۷] و این همه تاکید در اناجیل بر عبادت کردن ایشان دلیل بر همین مطلب است و قرآن هم او را به عنوان یک پیامبر معرفی میکند.[۸]
آموزههای مسیح
قرآن بر دو نکته تاکید میکند یکی اینکه حضرت عیسی تایید کننده تورات بودهاست «مُصَدِّقاً لِما بَیْنَ یَدَیَّ مِنَ التَّوْراةِ»؛ و این مطلب در اناجیل هم آمده است که «من نیامدهام که تورات را نسخ کنم بلکه آمدهام آن را کامل کنم». حضرت عیسی علیهالسلام خود شریعتداشته و تکمیل کننده شریعت موسی بوده است و در ادامه همین آیه جنبه بشیر بودن ایشان را مطرح میکند که بشارتدهنده به رسالت حضرت محمد(ص) است وَ مُبَشِّراً بِرَسُولٍ یَأْتی مِنْ بَعْدِی اسْمُهُ أَحْمَدُ(صف، ۶)» در اناجیل، نکته دوم را نگفتهاند مگر انجیل «برنابا» که بشارت دادن را آورده است و مسیحیان آن انجیل را قبول دارند.
اصحاب و حواریون
حوارییون، استمرار دهندگان نهضت مسیح هستند و در اناجیل اربعة در بخش اعمال رسولان به حوارییون پرداختهاست. قرآن حواریون را انسانهایی پاکیزه، مومن و خوش قلب معرفی میکند[۹]. و چهره وجیهی از ایشان بیان میکند و وصی حضرت عیسی هم از بین آنها بودهاند، اما در اناجیل اینگونه نیست بلکه چهرههای نامناسب و زشتی از آنان معرفی میکند که ایشان افرادی کمفهم و سستدل و بیایمان بودهاند و خیلی در اجتماع تاثیرگذار نبوده اند؛[۱۰] بر خلاف اسلام که ایشان را مومن و وارسته میداند. اناجیل اربعة چهرهای از مسیح معرفی میکند که هرچند گزارش کاملی هم نمیدهد ولی با وجود همه اینها آن چهرهای که اناجیل از ایشان ترسیم میکنند غیر از آن چهرهای است که مسیحیان به آن توجه دارند. حضرت عیسی آمده بود تا قوانین شریعت و الهی را اجرا بکند و نیامده بود تنها خودش و چند نفر را نجات بدهد، آن حضرت اهل کوشش و جهاد بودند؛ در «لوقا» آمده است «من آمده ام تا آتشی در زمین بپا افروزم پس آن چه میخواهم الان در گرفته است»[۱۱] پس معلوم میشود که حضرت عیسی علیهالسلام برای مبارزه آمده است و حتی یارانش را دعوت میکند تا شمشیر و ادوات جنگی تهیه کند تا بتواند مبارزه کنند و کسی که شمشیر ندارد جامه خود را فروخته و آن را بخرد. این که نسبت به مسیح می گویند:به سیاست کاری نداشته است اینگونه نبوده است بلکه مستقیما به پادشاه حمله میکند، مسیحیان میگویند که آن حضرت سکولار بود اصلاً اینگونه نیست، ایشان فردی سیاسی و مبارز و قوی بوده است و سیاست او عین دیانت او و دیانت او عین سیاست او بودهاست.
صلیب یا عروج حضرت عیسی علیهالسلام
در مورد سرنوشت مسیح همه اناجیل، گزارش تقریبا واحدی دارند که بر اساس آن؛ بزرگان معبد سلیمان جمع شدند و توطئه ای چیدند و حضرت را دستگیر کردند و تحویل حاکم رومی دادند و حاکم رومی هم ابتدا نمیخواست ایشان را اعدام کند و در آخر تحت فشار یهودیان ایشان را به مکان اعدام مجرمین بردند و در کنار دو نفر دیگر ایشان را به صلیب کشیدند، حضرت هم در آنجا جان داد و ایشان را در قبری گذاشتند و بعد از مدتی دیدند در قبر نیست و از میان مردگان بر خواسته است و به آسمان رفته است؛ ولی قرآن این مطلب را قبول ندارد [۱۲].و تصریح میکند که حضرت مسیح زنده است و او را به صلیب نکشیده اند، بلکه فردی را اشتباهی که مجرم هم بود به صلیب کشیدند. در برخی متون دیگر اسلامی آمده است که آن حضرت هنگام ظهور حضرت مهدی(عج) به زمین بازخواهند گشت.
پینوشت:
[۱] مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج ۴، ۳۹۶.
[۲] خبرحوزه، برگرفته از مصاحبه دکتر رسول رضوی با اندکی تصرف و تلخیص.
[۳] مریم، آیه۱۶.
[۴] انجیل یوحنا باب دوم.
[۵] همان.
[۶] توفیقی، حسین، آشنایی با ادیان بزرگ، ص ۱۵۰. سلیمانی، عبدالرحیم، سیری در ادیان زنده جهان.
[۷] پیشوایی، مهدی، سیره پیشوایان.مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج۵، ص۱۱۹.
[۸] مائدة، آیه ۷۵.
[۹] آل عمران، ۵۲-۵۳.
[۱۰] انجیل متی، باب ۲۰ آیه ۱۷؛ لوقا باب ۲۵ آیه
[۱۱] لوقا» باب۱۲، آیه ۴۹ تا ۵۳.
[۱۲] نساء، آیه۱۵۷.