به گزارش بسنا و به نقل از سپهرغرب، صحبت از سیره پیامبر گرامی اسلام(ص) یکی از نیازهای مهم جامعه در همه ابعاد است و آنقدر دامنه وسیعی دارد که در این مجال شاید بتوانیم قطرهای از دریای این معارف را نشان دهیم. به واقع اگر همه مسلمانان و حتی غیرمسلمانان نیز سیره پیامبر اکرم(ص) و اهل بیت(ع) را سرلوحه زندگی خویش قرار دهند، مسیر سعادت را خواهند پیمود.
حجتالاسلام والمسلمین قدرتالله نیازی عضو هیأت علمی دانشگاه بوعلیسینا دراینباره گفت: پیامبران الهی، چون انسانهای کاملی بودند، سبک زندگی آنها میتواند برای پیروان ایشان، بلکه برای همه انسانها الگو باشد. برهمیناساس خداوند متعال پیامبر اسلام را که انسانی کامل و اشرف انبیاء هستند، به عنوان الگو برای همه مردم و مسلمانان معرفی فرموده و دستور داده که مردم از روش زندگی پیامبر در ابعاد مختلف تبعیت کنند.
عبادت و پرستش خداوند
این استاد حوزه و دانشگاه در ادامه گفت: پیامبر اکرم به قدری در امر پرستش خدا جدی است، که خداوند ایشان را به میانهروی دعوت کرده و در آیات ابتدایی سوره مبارکه طه میفرماید: «ما این قرآن را بر شما نازل نکرده و تو را به پیامبری مبعوث نکردیم که آنقدر خودت را به زحمت بیاندازی». اجمالا نماز، تهجد و دعای پیامبر، خود یک فصل درخشان در زندگی ایشان است، که میتواند نمونه روشنی برای بندگی خدا باشد. اساس دین همین است که انسانها با خداوند آشنا شوند و خدا را به نحوی شایسته، بندگی و پرستش کنند.
استقامت در راه هدف
نیازی با اشاره به آیه 112 سوره هود افزود: پیامبر راه دشواری را در این ۲۳ سال، در جامعهای که نسلها بر بتپرستی متولد شده و با بتپرستی بزرگ شدهاند، طی کردهاست. پیامبر میخواست مردم را یگانهپرست کند و در این راه مردم مقاومت میکردند، مخصوصا قریش، که از بستگان پیامبر بوده و در برابر ایشان ایستادند. پیامبر در جایی به صحابه فرمود: «پوست بدن امتهای گذشته را زنده و با شانه میکندند ولی برای دینشان استقامت میکردند. شما چرا کم طاقتید.» سیره پیامبر این است، کسانی که هدفهای با ارزشی دارند باید همتهای بلندی هم داشته باشند تا بتوانند آن هدف را به منصه ظهور برسانند.
تواضع و ساده زیستی
عضو هیأت علمی دانشگاه بوعلیسینا خاطرنشان کرد: پیامبر اکرم درحالیکه از مقام والای رسالت و موقعیت فوقالعادهای در بین مردم برخوردار است، زندگی بسیار سادهای دارد. در کتابهای سیره فهرستی از لوازم زندگی پیامبر آمده و جالب است که پیامبر برای بسیاری از اینها اسم دارد؛ مثلاً برای حیوانات، عصا، عبا و امامه. البته زندگی مردم آن روز بسیار ساده بوده، ولی زندگی پیامبر حتی سادهتر از زندگی مردم معمولی نیز بوده است. در روایات هم آمده است که ایشان مانند بردهها غذا میل میکرد و روی زمین مینشست و میدانست که بنده است.
اعتدال و میانهروی
حجت الاسلام نیازی همچنین عنوان کرد: پیامبراکرم بنا به دستور قرآن قصد دارد مردم را میانهرو و معتدل تربیت کند؛ خداوند در آیه ۲۹ سوره اسرا به پیامبر درباره انفاق میفرماید: «دستت را به گردنت زنجير مكن و بسيار [هم] گشادهدستى منما تا ملامتشده و حسرتزده بر جاى مانى.» پیامبر در بخشش و عبادت همیشه مردم را دعوت به میانهروی میکند. در همین دوره، از گروهی، که البته تحت تأثیر مسیحیها که تارک دنیا بودند و خودشان را خیلی به زحمت میانداختند، زنی جوان، درحالیکه وضع ژولیدهای داشت، نزد عایشه همسر پیامبر آمد، عایشه تعجب کرد و گفت: دخترم تو جوانی، چرا به خودت نرسیدهای؟ زن جوان گفت: برای چه کسی این کار را بکنم؟ همسرم زندگی را رها کرده و برای عبادت به کوه رفته. وقتی پیامبر به خانه آمد عایشه این مطلب را بیان کرد. پیامبر همان روز در مسجد سخنرانی کرده و فرمود: «بعضی از اصحاب مرا چه شده که زن و زندگی را رها کرده و به کوه رفتهاند، من که پیامبر شما هستم یک روز، روزه میگیرم و یک روز، روزه ام را میخورم. به خانواده میرسم، یک روز غذای خوب میخورم و یک روز غذای ساده میخورم. در اسلام رهبانیت و ترک دنیا نیست، رهبانیت امت من جهاد فی سبیل الله است».
مشورت در اموروی بیان کرد: پیامبر به عنوان یک حاکم، در امور مهم، مخصوصاً در مسائل مربوط به دفاع و جنگ، با افراد صاحب نظر مشورت میکردند و به رأی و نظر آنها احترام میگذاشتند. فلسفه مشورت این است که مردم را تربیت کند، به علاوه با مشورت کردن به آنها شخصیت داده و برایشان احساس مسؤولیت ایجاد میکرد. حتی در مواردی که رأیشان هم درست نبود، مثل جنگ احد، پیامبر براساس نظر افرادی که در جلسه بودند، جنگ در احد را انتخاب کرد، از اول هم با این قضیه مخالف بود و بعد معلوم شد که نظر پیامبر درست بوده، ولی پیامبر به نظر مردم احترام گذاشت.
توجه به طبقات ضعیف جامعه
عضو هیأت علمی دانشگاه بوعلیسینا تصریح کرد: عدالت بخشهای مختلفی دارد، بخشی از آن مباحث مالی است. پیامبر از آن درآمدهایی مثل انفاق، زکات، خمس و صدقات که در اختیارشان بود، برای تقویت طبقه ضعیف جامعه بهره میگرفت، تا ثروت در دست ثروتمندان دست به دست نشود.
قاطعیت در اجرای قانون
وی ادامه داد: پیامبر در اجرای قانون فوقالعاده قاطعیت داشت، برای نمونه، زنی از خانوادههای سرشناس مکه، دزدی کرده بود و دزدی او ثابت شد، پیامبر دستور داد که دستش قطع شود، اینها آدمهایی را از جمله زید بن حارث که پیامبر ایشان را خیلی دوست داشت، واسطه قرار دادند، تا پیامبر از اجرای این حد، چشمپوشی کند، سپس پیامبر در جمع سخنرانی کرده و فرمود: چه شده بعضیها به این فکر افتادند که جلوی این حد را بگیرند، امتهای گذشته به این دلیل هلاک شدند که قانون را در مورد افراد ضعیف اجرا کرده و در مورد افراد قوی اجرا نکردند. بنابراین پیامبر تاکید دارد که قانون به طور مساوی در مورد همه اقشار جامعه اجرا شود؛ چه مجازات باشد و چه پاداش.
مهربانی با مردم
قدرتالله نیازی گفت: خداوند در آیه ۱۵۹ سوره آل عمران میفرماید: «پس به [بركت] رحمت الهى، با آنان نرمخو [و پُرمِهر] شدى، و اگر تندخو و سختدل بودى قطعاً از پيرامون تو پراكنده مىشدند. پس، از آنان درگذر و برايشان آمرزش بخواه، و در كار[ها] با آنان مشورت كن، و چون تصميم گرفتى بر خدا توكل كن، زيرا خداوند توكلكنندگان را دوست مىدارد.» یکی از عوامل مهم و موثر در پیشرفت و توسعه دین اسلام، مهربانی پیامبر بود. ایشان با همه اقشار، حتی با غیرمسلمانها برخورد مهربانانهای داشتند.
جدی گرفتن دشمن
وی تبیین کرد: پیامبر حکومتی نوپا را در مدینه تشکیل داده و درست است که در حجاز یک حکومت جا افتاده که بخواهد مدینه را تهدید کند وجود ندارد، ولی دولتهای دیگر میبینند که این جا دارد قدرتی شکل میگیرد، مثل دولت ایران و روم. این دولتها مخصوصا چند سال بعد از هجرت، تحرکاتی در مرزهای اسلامی دارند. پیامبر به اطلاعات از دشمن و برآورد توانایی آنها و گرفتن تصمیم مناسب برای مقابله با دشمن، جدیت زیادی به خرج میداد. یعنی همیشه به اطلاعات بها میداد، دشمن را جدی میگرفت و قبل از اینکه دشمن اقدام کند، پیامبر آنها را خنثی میکرد. خیلی از سفیرهایی که پیامبر فرستادند، برای جلوگیری از جنگ بوده است. یعنی قبل از اینکه دشمن خودش را جمع و جور کند دیده است که پیامبر بالای سرش است و با استفاده از اصل غافلگیری، مثلاً در فتح مکه، برای اینکه خونریزی و کشتار نشود و دشمن را وادار به تسلیم کند، از این اصل استفاده کرده است.
مشارکت با مردم در امور
نیازی اضافه کرد: در جریان جنگ احزاب و حفر خندق که همه مسلمانها آمدند و خندق میکندند، پیامبر شخصاً در حفر خندق کمک میکند، حتی در داستان سنگی که به آن رسیدند و نتوانستند بیرون بیاورند خود پیامبر آن را در میآورد، یعنی پیامبر شخصاً در آن مشارکت دارند. در ساخت مسجد، در حفر خندق و امثال آن.
بهداشت و نظافت
این استاد حوزه و دانشگاه در ادامه اظهار داشت: در آن جامعهای که شاید خیلی به مسائل بهداشتی بها نمیدادند، پیامبر فوق العاده به بحث بهداشت، بهداشت دهان و دندان، لباس و اینکه بوی خوش استفاده کند، حتی مقدار زیادی از هزینههایشان برای بوی خوش بوده، به طوری که ایشان از هر کوچهای رد میشدند، مردم میدانستند که پیامبر از این کوچه عبور کرده، حتی گاهی اوقات که عطر نداشت و یا پولی نداشت که عطر بخرند، از روسریهایی که عطر داشت در آب میزد و از آنها به خودش میپاشید؛ و یا وقتی که به ملاقات اصحاب میرفت سر و صورت خودش را مرتب کرده و میفرمود: «خداوند دوست دارد وقتی مومن به ملاقات مومن میرود مرتب باشد».
رفتار با همسروی افزود: پیامبر اسلام نسبت به همسرانش مساوات و عدالت را رعایت میکند، حجرههایی برای زندگی ساده پیامبر در اطراف مسجد ساخته شده، هر کدام از این حجرهها را به یکی از همسران اختصاص داده و زمان حضور خودش را در خانه بین اینها تقسیم میکرد. هرکدام حقی از وجود پیامبر دارند و هریک از آنان میخواهد کنار همسرش باشد، پیامبر این را به دقت رعایت میکند. حتی اگر یک وقت بیماری یا کاری پیش بیاید که بخواهد در جای دیگری بماند از آن کسی که نوبت او بوده اجازه میگرفتند، که امروز در خانه این همسرش بماند. خلاصه همسرداری پیامبر میتواند یک الگوی خوب و مناسب برای مردان در جامعه اسلامی باشد.
شیوه تبلیغ اسلام
حجتالاسلام نیازی ابراز داشت: تبلیغ پیامبر مبتنی بر تعقل، حکمت و پند نیکو است. یعنی میخواهد عقل، بینش و بصیرت مردم را بالا ببرد. خداوند متعال در قرآن هم به پیامبر فرمود: « با حكمت و اندرز نيكو به راه پروردگارت دعوت كن و با آنان به [شيوهاى] كه نيكوتر است مجادله نماى. در حقيقت، پروردگار تو به [حال] كسى كه از راه او منحرف شده داناتر، و او به [حال] راهيافتگان [نيز ]داناتر است».
زهد و بیرغبتی و عدم دلبستگی به دنیا
وی افزود: اینکه انسان دنیا داشته باشد، یک چیز است و اینکه دلبسته به دنیا باشد، چیز دیگری است. ما در زندگی پیامبر، البته در زندگی امامان بعد از پیامبر هم میبینیم، که رغبت و دلبستگی به دنیا در زندگی ایشان وجود ندارد. مخصوصاً بعد از پیامبر در زندگی امیرالمومنین این جهت بسیار برجسته است. پیامبر هیچ خشتی روی خشت نگذاشت، که برای خود قصری درست کرده باشد، یا باغی ایجاد کرده و پولی پسانداز کرده باشد، اصلاً اینها برای پیامبر اهمیت ندارد. ایشان در همان حجرههای ساده ای که در کنار مسجد ساخته شده، زندگی کرده، در لوازم زندگی نیز همین طور است. نمونه آن را در جهیزیه حضرت زهرا(س) میبینیم، همه چیزهایی که برای دخترش تهیه کرد، از سفال بود. وقتی که سلمان و ابوذر و سایر صحابه وسایل را خریدند، پیامبر اینها را که دید، فرمود: «خدا برکت دهد به زندگیای که همه لوازمش از سفال است». درحالیکه میتوانست بهتر از این را نیز تهیه کند، اما برایش اهمیتی ندارد. یعنی زندگی با تکلف و زحمت نیست. حتی وقتی پیامبر میخواهد از جایی به جای دیگر برود، خدم و هشمی نداشته، چه از جهت امنیت و چه از جهت جلال و شوکت باشد. در سفرها یکی دو نفر از اصحاب در کنارش بودند، در کل میتوان گفت تعلق خاطری به دنیا ندارد.
نیازی همچنین ادامه داد: نشستن پیامبر در مجلس، صحبت کردن با دیگران و پیشقدم بودن در سلام از خصوصیات اخلاقی ایشان است که متاسفانه در جامعه کنونی به تدریج در حال منسوخ شدن است. افرادی هستند که خیلی راحت از کنار مسلمان رد میشوند یا مسلمانی وارد جلسه میشود، سلام نمیدهند در حالی که پیامبر به بچهها نیز سلام میدادند و میفرمودند: «من تا زنده هستم، چند چیز را رها نمیکنم؛ یکی از اینها، تقدم در سلام، مخصوصاً سلام بر کودکان است». پیامبر هیچگاه در حضور مردم تکیه نمیزدند، پایشان را دراز نکرده و هیچگاه سخن کسی را قطع نمیکردند. وقتی کسی صحبت میکرد، گوش میدادند تا حرفش تمام شود.
وی در پایان برای مطالعه بیشتر علاقهمندان گفت: در ارتباط با این سیره، مرحوم علامه طباطبایی کتابی دارد که خوشبختانه ترجمه شده است، همینطور سیره ابن هشام، سیره حلبیه و یک کتاب از شهید مرتضی مطهری به نام "سیری در سیره پیامبر"؛ البته ایشان کتاب دیگری نیز با عنوان "سیری در سیره امامان" دارند اما سیری در سیره پیامبر در عین کوتاه بودن، بسیار جامع است.