به گزارش بسنا و به نقل از ایسنا، دکتر اسماعیل همتی ازندریانی عضو هیأت علمی گروه باستانشناسی دانشگاه بوعلی سینا که این سنگنگاره را بررسی کرده و حتی مقالهای درباره آن در یکی از نشریات معتبر انگلیسی زبان منتشر کرده است، درباره اهمیت این نقش برجسته توضیح میدهد.
وی نام این کتیبه تاریخی را «نقش برجسته اشکانی در میشان الوند» میگذارد و میگوید: مساله این است که در هر جایی زمانی که دربارهی دورهی ماد صحبت میکنیم و در هر جایی که نامِ همدان به زبان میآید چه هگمتانه مادی یا اکباتان اشکانی یا هر چیز دیگری، نامِ «الوند» نیز در کنار آن است، در واقع جایگاه الوند به گونهای است که باعث شده تا این شهر شکل بگیرد، یعنی وابستگی و پیوستگی که بین الوند و شهر همدان وجود دارد از دوره مادها ظاهر شده و بروز پیدا کرده است.
همتی با بیان اینکه میدانیم سال ۲۲۴ قبل از میلاد امپراطوری اشکانیها شروع شده، اما زمان زیادی طول میکشد که اشکانیها بتوانند به غرب ایران نفوذ کرده و بینالنهرین را فتح کنند، ادامه میدهد: برای نخستین بار «مهرداد الوند» حدود ۲۲۰۰ سال قبل یعنی در سال ۱۴۱ قبل از میلاد همدان و بینالنهرین را فتح میکند که از این زمان به بعد اشکانیان به همدان مسلط میشوند.
او یکی از فاکتورهای اصلی انتخاب شهر همدان به عنوان پایتختِ مادها را «رشته کوه الوند» میداند و میافزاید: میدانیم الوند دو کتیبه هخامنشی دارد، یعنی آن محوطه یک منطقه مهم استراتژیک برای عبور به سمت جنوب ایران و جنوب غرب ایران است، اتفاقی که در دورههای دیگر نیز اهمیت خود را حفظ میکند، چون مسیر این تاریخگردی به سمت تویسرکان سرازیر میشود و یک راه نیز از ملایر به سمت فلات مرکزی میرود، راهِ دیگر نیز از سمت اسدآباد همدان وارد دشت گودین و سمت غرب و بین النهرین میشود که این نشاندهندهی اهمیت ارتباط همدان از طریق گودین است که در واقع به نوعی بخشی از مسیرهای راه شاهی بوده است.
عضو هیأت علمی گروه باستانشناسی دانشگاه بوعلی سینا با تاکید بر اینکه هنوز رشته کوه الوند از نظر باستانشناسی به درستی مطالعه و بررسی نشده است، فقط تخریبهایی در آن رخ داده است، اضافه میکند: چند سال قبل نخستین نقش برجسته که توسط «عباس نوروزی جم» شناسایی شده بود، نشان داد که همدان نیز نقش برجسته دارد، اما ما از آن چیزی نمیدانستیم.
همتی به کشفِ دومین نقش برجسته در همدان توسط حمید دیداری - فوق لیسانس باستانشناسی و کوهنورد – در یک سال و نیم گذشته اشاره میکند و میگوید: بعد از بررسی متوجه شدیم که آن نقش برجستهای با جزییات دقیق، در واقع یک الگوست که شباهتِ زیادی به نقش برجسته هرکول در بیستون دارد، اما متاسفانه سرمایش و گرمایش هوا در طول سالها به مرور باعث فرسایش و از بین رفتن کیفیت این اثر تاریخی شده است.
این باستانشناس با این وجود به تیپیکِ این نقش برحسته اشاره میکند که اصطلاحا به آن «صحنههای بزم» میگویند و ادامه میدهد: این صحنه به صحنههای بزم شاهانه که جامی در دست دارند و نوشیدنی میریزند تشابه دارد. از سوی دیگر میتوان گفت آن یک نقشِ خالی نیست، بلکه یکسری مظاهر از ایزدان ایران باستان را نیز مشابه آن داریم مانند «نقش خورشید» یا «میترا» که همهی این موارد شواهدی از ایزدان ایران باستان است.
وی دورهی اشکانی را تنها دورهای میداند که این نوع از نقشها به این شکل وجود دارد و در اصل تکرار شدهاند، مانند تنگهی «سروکهای دو و چهار» در منطقه خوزستان که نقشهای تیپیک این دوره را در خود دارد یا در «رباط ماهی» یا «موزه شوش» که این نقشها از دورهی سلوکی باقی ماندهاند.
دکتر همتی کاملترین نقش را متعلق به بیستون میداند و میگوید: با توجه به این تصویر، هنر تحت تاثیر هنر هلنی است، یعنی تنها دورهای که هنر هلنی و تاثیرات آن را در دورهی اشکانی داریم، ان برای ما محرز و یک الگوست که میتوان گفت احتمالا نمونهی تصویر «قله یخچال» نیز از همین اثر الگوبرداری شده است، نقشی کاملتر با جزییاتِ دقیقتر و در ابعاد بزرگتر نسبت به نقش برجستی کوه قلهی یخچال.
همتی ازندریانی به تکمیل پرونده ثبتی این اثر تاریخی اشاره میکند و میگوید: درخواست ثبت این نقشبرجسته را به میراث فرهنگی دادهایم، با تکمیل پرونده کارها انجام شده و قرار بوده تا با اضافه شدن طرحی به آن، کارهای ثبت اثر نیز انجام شوند، اما تا کنون برای حفاظت از این اثر کاری انجام نشده است.