دکتر محمد رضاییخانی، عضو هیأت علمی گروه الهیات دانشگاه بوعلیسینا به مناسبت ۱۷ ربیعالاول، سالروز میلاد پیامبر اکرم و امام صادق (ع)، در گفتگوی اختصاصی با خبرنگار بسنا به بیان مطالبی در خصوص حیات امام صادق (ع) پرداخته و گفت: امام صادق در سال ۸۳ هجری قمری متولد شد، در متون با کنیه ابوعبدالله از ایشان یاد میشود؛ لقب معروف ایشان صادق هست و از القاب دیگر ایشان میتوان به صابر، طاهر و فاضل اشاره کرد.
وی افزود: امام صادق ۳۲ سال از حیات امام باقر (ع) و ۱۱ سال از حیات امام سجاد (ع) را درک کرد و از این دو امام بهرههای فراوانی به لحاظ تربیتی و علمی برد؛ برای ما بسیار آموزنده است که حضرات معصومین گرچه بدون نیاز به اکتساب علم، عالم به همه علوم الهی هستند، با این وجود نزد پدران و اجداد خود به لحاظ ظاهر هم آموزش میدیدند.
رضاییخانی بیان کرد: ما به عنوان دوستداران اهل بیت باید تلاش کنیم همیشه و به خصوص در میلادها و شهادتها ربطی با معصومین پیدا کنیم؛ گذشته از اینکه تبعیت از معصومین که مهمترین عامل ایجاد محبت است، محبوبیت شخص برای امام و خداوند را نیز به دنبال دارد، همانطور که خداوند متعال فرمود "فاتبعونی یحببکم الله" یعنی از من تبعیت کنید تا خداوند شما را محبوب قرار دهد؛ گذشته از اصل اساسی تبعیت، خواندن احادیث معصومین، زیارت رفتن، خواندن زیارت از راه دور، توسل و هدیه به ایشان، کمترین کاری است که هر فرد میتواند در راستای محبت و ایجاد ارتباط با معصومین انجام دهد، اگر چه معصومین به هدایای ما نیاز ندارند.
وی ضمن اشاره به اوضاع و شرایط سیاسی زمان امام صادق گفت: شرایط سیاسی، اجتماعی و فرهنگی دوران امام صادق به نوعی منحصر به فرد بوده است، به این علت که این دوره از نظر سیاسی دوره ضعف و افول بنی امیه و قدرت بنی عباس بود و این انتقال قدرت و اشغال ظالمان به یکدیگر فضایی را فراهم آورده بود که امام صادق (ع) بتواند مکتب اسلام را نشر دهد؛ دوران زندگی امام صادق (ع) مقارن با حکومت حدود ۹ نفر از خلفای اموی و زمان امامت حضرت، با ۵ خلیفه اخر امویان و ۲ خلیفه اول عباسی همزمان بود، که امام اذیتهای فراوانی از این ظالمان متحمل شد.
عضو هیأت علمی گروه الهیات دانشگاه بوعلیسینا تشریح کرد: امام صادق کرسی درس خود را که بسیار وسیع و پرشاگرد بود برقرار کرد و شاگردان بسیاری از مکتب حضرت در راستای فهم دین اسلام و معرفی مکتب شیعه ۱۲ امامی استفاده بردند، به نحوی که شیعه ۱۲ امامی را در جهان اسلام به نام شیعه جعفری میشناسند.
دکتر رضاییخانی خاطرنشان کرد: امام صادق احادیث زیادی در توصیه به علم آموزی و آشنایی با احکام شریعت و دین اسلام دارند، حدیثی از حضرت وجود دارد که میفرماید، "حَدیثٌ فی حَلالٍ و حَرامٍ تَأخُذُهُ مِن صادِقٍ خَیرٌ مِنَ الدّنیا و ما فیها مِن ذَهَبٍ أو فِضَّةٍ" حدیثی که درباره حلال و حرام خداوند از شخص راستگویی یاد بگیری برای تو از دنیا و آنچه که طلا و نقره در آن هست برای تو بهتر است؛ امام به مخاطبان خود میفرمود: احادیثی که از من میشنوید را بنویسید چراکه تا ننویسید نمیتوانید آنها را حفظ کنید.
وی اضافه کرد: یکی از نتایج فعالیتهای گستره امام صادق در این راستا، تربیت شاگردان بزرگی است که هرکدام از آنها یکی از استوانههای مکتب شیعه محسوب میشوند و هر یک دانشمندی بزرگ هستند که آثاری که از آنها به جا مانده و به فهم دقیقتر این مکتب کمک کرده است؛ از معروفترین شاگردهای این مکتب میتوان به هشام بن حَکَم، زُرارَة بن اَعْیُن، محمد بن مُسلِم، ابان بن تَغلب، هشام بن سالم، مُفَضَّل بن عُمَر، جابر ابن حیان اشاره کرد.
وی بیان داشت: حتی کسانی از مخالفین مکتب تشیع و پیشوایان مذاهب دیگر اسلامی هم شاگرد امام صادق بودند و به آن افتخار میکردند، از جمله ابوحنیفه، پیشوای مکتب حنفی، دو سال در محضر امام صادق شاگردی کرد و بارها گفت که اگر این دو سال شاگردی نبود، هلاک میشدم؛ همچنین مالک ابن انس، پیشوای مکتب مالکی نیز از درس امام صادق بهره برده و گفته است که جز در حالت نماز، روزه یا تلاوت قرآن حضرت را ملاقات نکرده است و در علم و عبادت و پرهیزکاری از جعفر ابن محمد هیچ چشم برتر ندیده و هیچ گوشی نشنیده و به قلب هیچ بشری خطور نکرده است.
رضاییخانی خاطرنشان کرد: در تاریخ ثبت شده است که تعداد شاگردان امام صادق به ۴۰۰۰ نفر هم میرسید؛ یکی از معاصران این امام بزرگوار به نام محمد ابن معروف هلالی نقل کرده است که در شهر حیره نزد جعفر بن محمد(ع) رفتم و از کثرت مردمی که در اطراف آن حضرت جمع بودند نمیتوانستم خدمت ایشان برسم، تا اینکه روز چهارم ایشان را ملاقات کردم و پس از متفرق شدن مردم، زمانی که قصد زیارت مرقد امام علی (ع) را کردند با وی همراه شده و از سخنانش بهره بردم.
عضو هیأت علمی گروه الهیات دانشگاه بوعلیسینا ادامه داد: یکی از نتایج مکتب علمی و کرسی درس امام صادق (ع) و امام باقر (ع) این بود که این شاگردان، احادیث امام را مینوشتند، که در نتیجه یادداشتها و کتابهایی که شاگرادان این دو امام بزرگوار تهیه کردند، به ۴۰۰ مورد رسید و به اصول اربعهمئه یعنی اصول چهارصدگانه معروف شد؛ بعدها که سه دانشمند شیعی با نامهای مرحوم کلینی با کتاب کافی، شیخ طوسی با کتابهای تهذیب و الاستبصار و مرحوم صدوق با کتاب مَنْ لا یحضُرُه الفقیه، در تدوین این چهار کتاب اولیه شیعه که به کتب اربعه حدیثی شیعه معروف هستند، از یادداشتهای چهارصدگانه کمک گرفتهاند و میراث گرانبهای حدیثی شیعه را رقم زدند.
وی افزود: عصر امام صادق، عصر برخورد فرق و مذاهب نیز بود؛ اندیشههایی از یونان منتقل شده و شبهاتی پدید آمده بود، گروهها و فرقههایی مثل معتضله، جبریه و ... بودند و عقاید خود را ترویج میکردند، به همین دلیل میطلبید که امام با آنها هم مقابله کند، لذا هرگاه مناظرهای پیش میآمد ایشان شاگردان خود را به این بحثها میفرستادند تا عقیده صحیح را نشانشان دهند. برای مثال دومین خلیفه عباسی، جلسهای را ترتیب داد از امام صادق دعوت کرده بود و از ابوحنیفه خواسته بود تا با پرسیدن سوالهای مشکل از امام صادق (ع)، ایشان را از نظر علمی محکوم کند، در صورتی که امام به هر ۴۰ سوال ابوحنیفه را پاسخ داد، و در انتهای مجلس ابوحنیفه امام را دانشمندترین و آگاهترین مردم به اختلافات در مسائل فقهی خطاب میکند. البته این بخش کوچکی از عظمت علمی، معنوی و جایگاهی است که خداوند برای اهل بیت رسول خدا قرار داده است؛ گوشهای از جایگاه اصلی حضرات معصومین را میتوان در زیاراتی همچون زیارت جامعه کبیره مشاهده کرد.
رضاییخانی تصریح کرد: امام صادق در آموزشی که به مخاطبان خود میداد، بنای مجتهدپروری و تربیت افراد فهیم و دانشمندی که بتوانند از منابع استفاده کنند و جایگاه علمی خوبی پیدا کنند که مأخذ مردم باشند، قرار داده بودند؛ ایشان میفرماید، "عَلَیْنَا إِلْقَاءُ الْأُصُولِ إِلَیْکُمْ وَ عَلَیْکُمُ التَّفَرُّع" وظیفه ما این است که اصلها را بیان کنیم و وظیفه شما این است که فروعات و شاخهبندیها را کشف کنید؛ نقل شده است که فردی زمین خورده بود و ناخنش قطع شده و آن را بسته بود، خدمت امام رفت و در خصوص نحوه گرفتن وضو از ایشان سوال کرد، امام در جواب فرمود، مگر خداوند در دین حرج قرار داده؟!، تو از همین آیات قرآن می توانی استفاده کنی و جواب سؤالت را دریافت کنی، پس بر روی همین پارچه مسح بکش؛ به این ترتیب حضرت، افراد را به فهم قرآن سوق میدادند.
وی در ادامه دو حدیث در موضوع سلوک، معرفت، توحید و عرفان بیان کرد: اولین حدیث به اولوالالباب معروف است که راوی آن یونس ابن ظبیان میباشد و محروم دولابی از آن به عنوان حدیث میانبر یاد کرده است، که در آن بیان شده، صاحبان مغز و عقل، کسانی هستند که با تفکر و اندیشه عمل میکنند و نتیجه این تعقل، به دست آوردن حب خداوند است؛ حب خداوند اینگونه است که قلب نورانی میشود، لطف به سمت او سرازیر میشود و زمانی که مورد لطف قرار گرفت، اهل فایده شده و در اینصورت به حکمت سخن میگوید، هوشیار و دانا میشود، به منزل کبری میرسد و پروردگار خود را در قلبش مشاهده میکند، با قلب خود به حکمت میرسد، به علم الهی عالم میشود و صدق را از مسیری غیر از مسیر صدقین بدست میآورد.
عضو هیأت علمی گروه الهیات دانشگاه بوعلیسینا اضافه کرد: حدیث دوم به حدیث عنوان بصری معروف است، عنوان بصری پیرمرد ۹۰ سالهای است که جهت علمآموزی نزد مالک ابن انس، پیشوای فرقه مالکیه میرفت و از زمانی که امام صادق به مدینه آمد نزد ایشان رفته و از ایشان میآموخت؛ روزی امام صادق به عنوان بصری گفت، من مورد مراقبت دستگاه حکومتی هستم به اضافه، باید در طول روز به اذکاری مشغول شوم و تو من را پرداختن به آنها بازمیداری، نزد مالک برو و طبق روال قبل، از او علمآموزی کن؛ عنوان بصری بیرون آمده، نزد قبر مبارک پیامبر رفت و از ایشان خواست که قلب امام صادق را نسبت به او نرم کند تا از علم آن حضرت روزیش شود. او مدتی را در خانه ماند و غیر از امور ضروری از منزل خارج نشد، تا اینکه صبرش به سر آمد و به درب خانه امام صادق (ع) رفت و در زد، خادم امام خبر داد که امام در حال عبادت است، نهایتا امام او را به حضور پذیرفته و خطاب به عنوان بصری فرمود، علم به آموختن نیست بلکه نوری است که خداوند در قلب کسی که بخواهد سرازیر میکند، اگر علم میخواهی اول حقیقت عبودیت را بطلب و از خداوند بپرس تا به تو بفهماند، عنوان بصری از حضرت سوال میکند که حقیقت عبودیت چیست؟ و حضرت میفرماید به سه چیز است، اول اینکه بنده، خود را نسبت به چیزی که خدا به او سپرده، مالک نداند، دوم اینکه بنده، برای خودش تدبیر و مصلحتاندیشی نکند و سوم مشغولیتش به امر و نهی الهی مختص شود؛ آینه تمام نمای یک سلوک واقعی در این حدیث وجود دارد و افراد میتوانند از آن استفاده کنند، به حدی که آیت الله سیدعلی قاضی، عارف بزرگی که عارفان زیادی در محضر او شاگردی کردند، توصیه داشته که این حدیث را بنویسید و هر روز به آن عمل کنید.
رضاییخانی گفت: راوی نقل میکند که در محضر امام صادق بودیم مردی از اهل خراسان به نام سهل ابن حسن خراسانی بر حضرت وارد شد و برای قیام با حضرت صحبت کرد، و از ایشان پرسید که چرا قیام نمیکنید و حکومت را نمیگیرید؟ در حالی که ۲۰۰ هزارنفر شمشیر زن دارید، امام به کنیز میفرماید که تنور را روشن کند و به سهل میفرماید که وارد تنور شود، این شخص جا میخورد و از امام درخواست عفو میکند. پس از مدتی هارون مکی، از یاران خاص امام وارد میشود، امام به هارون میفرمایند که کفش خود را در بیاور و وارد تنور شو، هارون سریع وارد تنور پر از آتش شد، تعجب سهل بیشتر شد. امام در پایان مجلس از سهل میخواهد که داخل تنور را نگاه کند، سهل میبیند که قسمتی از تنور سرد و خنک بوده و هارون در همان قسمت نشسته است؛ امام صادق خطاب به سهل گفت چند نفر نیرو مانند هارون دارید؟ و سهل پاسخ میدهد که حتی یک نفر هم نداریم؛ نتیجه این است که اگر امام صادق در مقابل افرادی درخواست قیام میکنند این است که یار واقعی که از جان و مال و آبروی خود در راه حقیقت دست بکشد، نمیدیدند.
وی تأکید کرد: ائمه علیهم الاسلام نور واحد هستند و حقیقت واحد دارند و اگر معصومی در زمان معصوم دیگر بود، کاری را انجام میدادند که خودشان انجام دادند؛ امید است که همگی با تبعیت از امام و عمیق کردن محبت خود به معصومین، در مسیر عبودیت گام برداریم و از جمله یارانی شویم که امام عصر ما را یار خود بپذیرد.
خبرنگار: مولوی