به گزارش بسنا، ابوالحسن موسی بن جعفر (ع) هفتمین امام شیعیان در هفتم صفر ۱۲۸ هجری قمری در ابواء محلی میان مکه و مدینه دیده به جهان گشود.
پدرش امام صادق (ع) ششمین امام و پیشوای مومنان و حمیده مادر ایشان از زنان پاکدامن و درستکار بود.
حضرت امام موسی کاظم (ع) به دلیل زهد و عبادتش در میان پیروانش به عبد صالح مشهور شد و به خاطر داشتن حلم، بردباری و فرو بردن خشم خویش به کاظم شهرت یافت و مردم مدینه او را زَیْنُ المُجتَهدین (زینت تلاش گران) مینامیدند.
از لقبهای دیگر ایشان میتوان به «امین و صابر» اشاره کرد و کنیههای امام هفتم (ع) «ابوعلی، ابوالحسن، ابو ابراهیم، ابو اسماعیل و باب الحوائج» است.
امامی که در وصف ایشان باید گفت: دل بیمش ازین نیست که در بند تو افتاد ترسد که کنی روزی از این بند رهایش!
این امام همام (ع) از چشمه دانش الهی و علم بیکران پدرش بهرههای فراوانی برد و با آموزههای اسلامی و برترین صفتهای انسانی همچون پارسایی، تقوا و بخشندگی آشنا شد و آن را توشه راه خود برای پیشوایی مسلمانان کرد.
توانایی و استعداد بی نظیر باب الحوائج (ع)، در مناظره و گفتگوهای علمی میان ایشان و دانشمندان زمان خویش تبلور یافت و مخالفان و دشمنان خاندان عصمت و طهارت را بیش از پیش نگران ساخت.
با شهادت ششمین پیشوای شیعیان، رهبری دینی، علمی، سیاسی و تربیتی امام کاظم (ع) آغاز شد. اندیشههای سیاسی امام موسی بن جعفر (ع)، بر اصول شریعت و سنت پیامبر (ص) و امامان استوار بود.
هفتمین ستاره آسمان امامت در علم، حلم، فروتنی، سخاوت و بخشندگی زبانزد همگان بود و بدخواهان و دشمنان خویش را با عفو و احسان بی مانندش تربیت و راهنمایی میکرد.
امام همامی که در ثنای او باید زمزمه و نجوا کرد، بند همه غمهای جهان بر دل من بود، در بند تو افتادم و از جمله برستم.
دوره امامت موسی بن جعفر (ع) با حکومت جور خلیفههای بنی عباس همچون منصور دوانیقی، مهدی عباسی، هادی عباسی و هارون الرشید همزمان بود.
این امام معصوم (ع) با وجود تمام محدودیتها و ظلمهای حاکمان همواره تلاش خویش را برای انجام دادن رسالت سنگین امامت و هدایت مسلمانان به کار میبست و با تربیت افرادی شایسته و ورود آنها به دستگاه حکومتی، از وجود آنان در پیشبرد منافع و هدفهای جامعه مسلمانان بهره میجست.
محبوبیت و جایگاه خاص ایشان در میان مردم و اعتقاد آنها به شایستگی امام موسی کاظم (ع) برای نشستن بر مسند خلافت و امامت موجب شد تا خشم دستگاه حاکم بر انگیخته شود و مهدی خلیفه عباسی، دستور داد تا امام (ع) را در بغداد دستگیر کنند، اما پس از خوابی که دید و به دلیل شخصیت امام (ع) با عذرخواهی موسی بن جعفر (ع) را آزاد کرد.
بیشتر عمر امام موسی کاظم (ع) در تبعید و زندان گذشت و سالیان متمادی مورد آزار و اذیت دستگاه جور بنی عباس قرار گرفت.
بر اساس منابع شیعه و سنی، امام کاظم (ع) بسیار اهل عبادت بود؛ به همین دلیل برای او از لقب عبد صالح استفاده میشود. بر پایه برخی گزارشها امام کاظم (ع) آن قدر عبادت میکرد که زندان بانان ایشان نیز تحت تاثیر قرار میگرفتند.
شیخ مفید موسی بن جعفر را عابدترین مردم زمان خود دانسته و گزارش کرده است که آن حضرت چنان از ترس خدا گریه میکرد که محاسنش از اشک خیس میشد و دعای «عَظُمَ الذَّنْبُ مِنْ عَبْدِکَ فَلْیَحْسُنِ الْعَفْوُ مِنْ عِنْدِکَ» - («گناه از بنده ات بزرگ شد، پس عفو از پیشگاهت، نیکو و زیبا خواهد گردید) را تکرار میکرد و دعای «اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ الرَّاحَةَ عِنْدَ الْمَوْتِ وَ الْعَفْوَ عِنْدَ الْحِسَابِ» - (بارالها از تو راحتی هنگام مرگ و گذشت هنگام محاسبه اعمال را، مسئلت میکنم) را در سجده میخواند.
نقش انگشتری امام کاظم (ع) - «حَسْبِی اللهُ حَافِظِی» به این معنی که (خداوند برای حفاظت از من کفایتم میکند) و «الْمُلْکُ لِله وَحْدَهُ» - (مُلک و فرمانروایی تنها از آن خدای یگانه است) بوده است.
احادیث فراوانی از امام کاظم (ع) در منابع حدیثی شیعه روایت شده است، این روایات بیشتر در موضوعات کلامی، چون «توحید»، «بداء» و «ایمان» و نیز موضوعات اخلاقی است، همچنین مناجاتهایی از جمله دعای جوشن صغیر از ایشان نقل شده است.
یا موسی بن جعفر همه محتاجها و گرفتاران خطاب به وجود نازنین و آسمانی شما میگویند، بر آستان وفا سر نهاده ایم و هنوز اگر امید گشایش بود از این باب است.
سرانجام هارون الرشید خلیفه ظالم عباسی، با دستور به سندی بن شاهک امام هفتم (ع) را در بیست و پنجم رجب ۱۸۳ هجری قمری و در ۵۵ سالگی مسموم کرد و به شهادت رساند.