پایگاه خبری دانشگاه بوعلی سینا- بسنا

تعداد بازدید: ۱۵۰۶
|
کد خبر: ۷۱۹۶
دکتر رضا رحمتی پاسخ داد:

چرا اهانت به مقدسات و قرآن‌سوزی در کشور‌های حوزه اسکاندیناوی بیشتر دیده می‌شود؟! + فیلم

عضو هیات علمی دانشگاه بوعلی‌سینا در موضوع اهانت به قرآن کریم با شبکه افق سیما گفتگو کرد.
تاریخ انتشار: ۰۷:۱۱ - ۱۵ تير ۱۴۰۲

به گزارش بسنا، متن گفتگوی دکتر رضا رحمتی کارشناس کشور‌های حوزه اسکاندیناوی و عضو هیأت علمی گروه علوم سیاسی دانشگاه بوعلی‌سینا با برنامه "نقش جهان" شبکه افق بدین شرح است:

چرا اهانت به مقدسات و قرآن‌سوزی را بیشتر در کشور‌های حوزه اسکاندیناوی شاهد هستیم و آیا در قانون اساسی این کشور‌ها ممانعتی برای توهین به ادیان وجود ندارد؟!

مهاجرین غالبا در مناطق آسیب‌پذیر اقامت دارند. در بین برخی از آن‌ها بستر‌های مختلفتی از جمله سرخوردگی اشتغال، تامین معاش و. وجود دارد؛ بنابراین برجسته شده و به عنوان مجرمان بازنمایی می‌شوند و این موضوع بهانه را به دست احزاب راست افراطی می‌دهد که این افراد را به عنوان نماد جرم و جنایت معرفی نماید. از طرف دیگر خصوصا در سال‌های اخیر میزان جرم و جنایت در سوئد فزونی یافته است. ارتباط این دو موضوع توسط دموکرات‌های سوئد، بستری را برای ضدیت با اسلام ایجاد کرده که نمود آن را در ادبیات گفتاری رهبران این حزب می‌توان مشاهده کرد.

در قانون اساسی سوئد توهین به ادیان نکوهش شده و موکدا از انجام آن نهی شده است، اما در عین حال، شقوقی در قوانین اساسی سوئد با عنوان آزادی بیان نیز وجود دارد که قابل توجه است. مسئله اختلاف بین دادگاه استیناف و پلیس سوئد که اخیرا شکل گرفت در ارتباط با همین موضوع بوده و حائز اهمیت است. با توجه به رویکرد ترکیه درباره پیوستن سوئد به ناتو، پلیس سوئد بر ممانعت از انجام اهانت به قرآن تاکید داشت، اما در نهایت دادگاه استیناف سوئد با استناد به قانون اساسی رای به مجوز برگزاری این اتفاق داد و ممانعت پلیس سوئد بی‌فایده بود. نکته‌ای که نباید از آن غافل شد، عدم وجود یک‌پارچگی، اتحاد و همگنی در گروه‌های اسلامی سوئد، اسکاندیناوی و حتی اروپا می‌باشد که اگر وحدت بین این گروه‌ها به صورت کامل و موثر شگل بگیرد، شاید دیگر شاهد بروز چنین اتفاقاتی نباشیم.

آیا کل کشور‌ها و دولت‌های اسلامی در مواجهه با این موضوع منفعلانه عمل نکردند؟ و تنها به محکومیت لفظی بسنده ننمودند؟! و اینکه چگونه می‌توان برخوردی تاثیرگذارتر داشت؟!

در ابتدا اگر کشور خودمان را بررسی کنیم باید گفت برای پاسخگویی آیا اندازه قدرت کشور ما به حدی است که بتوانیم در سطح بین‌الملل از برگه‌های خود برای ممانعت از چنین اعمال متخلفانه بین‌المللی اقدام بکنیم یا خیر؟! یک ایرادی به دستگاه سیاست خارجی ما وارد است به خصوص در شرایط کنونی و در ارتباط با کشور‌های اسکاندیناوی که مسئله فنلاند و انتصاب سفیر ایران در فنلاند که در روز‌های اخیر برجسته شده است. وقتی یک فرد غیرمتخصص نسبت به کشور اسکاندیناوی منتصب می‌کنید، این پیام را به این کشور‌ها مخابره می‌کند که خیلی از جانب ایران جدی گرفته نمی‌شوند یا جدیتی در برقراری روابط و حساسیتی در مسائل سیاسی این کشور‌ها در ایران وجود ندارد. اما اگر در سطح وسیع و در کل کشور‌های اسلامی نگاه کنیم، مجموعه‌ای از رفتار‌ها را می‌توان در نظر گرفت.

ابتدا لازم است رفتار‌های راست افراطی در سوئد را تحلیل کنیم، اولین مسئله درباره ایدئولوژی این احزاب ناسیونالیسم فرهنگی است، اعضای این حزب پیشتر معتقد بودند باید با سوئد به صورت قوم ملی گرایانه برخورد کرد یعنی قومیت سوئدی بر سایر قومیت‌ها رجحان دارد (البته از انتخابات سال ۲۰۱۱ به جهت کسب رای و پرداختن به مسائل دیگر از این سیاست دور شدند).

مسئله حیاتی در این رویکرد این است که می‌گویند شما برای اینکه سوئدی بمانید باید سوئدی صحبت کنید و به سوئد وفادار باشید. برای سوئدی ماندن باید اولویت‌های دیگر هویتی خود را کنار بگذارید از جمله اینکه مهاجر هستید، عرب هستید، مسلمان هستید یا ... تمامی این موارد در اولویت‌های بعدی قرار میگیرد. دیگر مورد از اصول بنیادین این احزاب ضدیت با مهاجرت است، مهاجرت از موضوعاتی است که سوئد را به شدت درگیر کرده است. تا سال ۱۹۴۰ یعنی شکل گیری سوئد جدید اساسا یک درصد از کل سوئد را مهاجرین تشکیل میدادند، اما به تدریج بعد از جنگ جهانی دوم مهاجرین از کشور‌های مختلف مانند عراق، ایران، آلبانی، کوزوو، بوسنی و مخصوصا موج‌های گسترده مهاجرین در ۲۰۱۰ و ۲۰۱۵ وارد سوئد می‌شوند. این مهاجرینی که از دهه ۱۹۸۰ وارد سوئد می‌شوند مسلمان هستند. برای مثال فقط در سال ۲۰۱۵ تعداد ۱۶۰ هزار مسلمان سوری وارد سوئد می‌شوند و این موضوع برای احزاب راست افراطی سوئد به خصوص حزب دموکرات سوئد بسیار مهم بود؛ چرا که هم مسئله کنترل مهاجرین و هم توسل به ضدیت با مهاجرت برای ارتقای جایگاه سیاسی این گروه به وجود می‌آید.

آیا می‌توان گفت با اسلام به صورت ایدئولوژی مشکل دارند و یا بهانه‌ای است برای اغراض سیاسی یا ترس در مقابل نفوذ اسلام در این کشورها؟!

زمانی که در سال ۱۹۸۸ حزب دموکرات سوئد ایجاد شد، و تحت رهبری افرادی که باقی ماندگان حزب نازی در سوئد بودند، شکل گرفت مسئله پاکسازی سوئد از دیگر اقوام مطرح شد. بعد از یک دوره‌ای احساس شد مانور دادن بر روی پاکسازی سوئد از اقوامی که اروپایی هستند سبب کسب رای بالایی نمی‌شود و به این نتیجه رسیدند که چه دیواری کوتاه‌تر از مسلمانان؟ گروهی در سوئد وجود دارد به نام «باند چهار» که رهبر فعلی حزب دموکرات سوئد به نام جیمی آکسون هست. صراحتا در ان گروه می‌گوید که بزرگترین تهدید برای سوئد بعد از جنگ جهانی دوم، مسلمانان هستند؛ و به نظر می‌رسد این موضع گیری برای کسب رای بیشتر است و هر چه جلو می‌رویم غنای ضدیت با اسلام در آن بیشتر می‌شود؛ و دست بر قضا همین مسائل سبب می‌شود که این حزب تبدیل به دومین حزب قدرنمند سوئد در انتخابات سپتامبر ۲۰۲۲ شود، هیچ موضوعی به اندازه مهاجرین و خصوصا مسلمانان از چنین پتانسیلی برای بسیج اجتماعی آن‌ها برخوردا نبوده است. البته یکپارچه نبودن مسلمانان، همگن نبودن آن‌ها و برخی دلایل دیگر نیز سبب شده این حزب بتواند بسیج نیرو‌های اجتماعی در مقابل مسلمانان داشته باشد.

برای مشاهده فیلم این گفتگو کلیک کنید.

ارسال نظرات
فرهنگ و هنر