به گزارش بسنا، کتاب از سقوط گنجه تا خرمشهر نوشته دکتر حسن رحیمیروشن عضو هیأت علمی دانشگاه بوعلیسینا بررسی تطبیقی عملکرد رهبری سیاسی ایران در جنگهای معاصر است، که چاپ دوم آن روانه بازار شده است.
این کتاب، در چهار بخش که هرکدام از بخشها، معادل فصول اول تا چهارم این چاپ است تنظیم شد و بانام «از سقوط گنجه تا فتح خرمشهر» توسط بنیاد حفظ آثار و ارزشهای دفاع مقدس چاپ شد. این کتاب در «جشنواره یازدهم کتاب دفاع مقدس» در کنار کتاب «تاریخ سیاسی جنگ ایران و عراق» اثر دکتر علیاکبر ولایتی و کتاب «ریشههای اختلافات مرزی ایران و عراق» اثر دکتر منوچهر پارسادوست، استاد دانشگاه تهران بهعنوان کتابهای برتر، در حوزه تاریخی سیاسی شایسته تقدیر شناخته شد و مجدداً «در جشنواره ربع قرن» کتاب دفاع مقدس از بین هشت هزار عنوان کتاب، اثر برتر دانسته شد.
پس از اتمام نسخههای کتاب در بازار، نگارنده، از مؤسسه مزبور خواهان چاپ دوم شد، پس از یکسال نامهنگاری و صرف زمان در نهایت مقدمات کار انجام شد حتی خبر آن در فضای مجازی منتشر شد، اما در تابستان سال ۱۳۹۱ با تغییر مدیریت بنیاد حفظ آثار و ارزشهای دفاع مقدس آن سازمان به بهانه نداشتن اعتبار از اقدام به چاپ دوم سر باز زد در نهایت نگارنده از چاپ دوم کتاب مزبور منصرف شده وتصمیم گرفتم کتاب مزبور را باز بینی اساسی نموده و با تغییر ساختار قبلی کتاب و فصلبندی جدید درواقع کتاب جدیدی را تألیف نمایم؛ که به حمدالله این مهم با صرف حدود چهار سال زمان به انجام رسید.
این کتاب پس از بازنویسی از یک مقدمه و ۹ فصل تشکیل شده و در پایان نتیجهگیری از کل مطالب بهعمل آمده است. فصل اول با عنوان «کلیات»، مباحث نظری جنگ و رهبری سیاسی را مطرح میکند که در شش بحث تنظیم شده است. نخست به چیستی جنگ و چرایی به وجود آمدن آن میپردازد. با توجه به ماهیت این پژوهش که نقطه تمرکز آن رهبری سیاسی و تأثیر آن در دفاع نظامی است و رهبری امام (ره) را از جایگاه مرجعیت دینی در هدایت دفاع مقدس بر اساس احکام نورانی اسلام بررسی میکند؛ لذا دیدگاه اسلام نسبت به جنگ و مقایسه آن با دیگر مکاتب ضروری بهنظر رسید که در بخش دوم به این موضوع پرداخته شده است. بخش سوم رابطه جنگ با سیاست، و به تبع آن در مبحث چهارم رابطه رهبری سیاسی و جنگ از دیدگاه نظری مورد ارزیابی قرار میگیرد. نوع تعامل رهبری با مردم و بهکارگیری راهبردهای متفاوت همراه با مفهوم راهبرد و تحولات آن در بخشهای پنجم و ششم مطرح میشود.
فصل دوم به ارزیابی جنگهای دوره اول و دوم ایران ـ روس میپردازد و در آن فراز و فرود تحولات جنگ، اتحادها و ائتلافها، دیپلماسی ایران و نحوه عمل رهبری سیاسی ایران در خلال مباحث، بررسی شده و در پایان به ارزیابی عملکرد رهبری سیاسی ایران در هدایت جنگ پرداخته شده است.
فصل سوم عملکرد دستگاه رهبری سیاسی ایران در جنگ با انگلیس را بررسی میکند. جنگی که در نهایت به شکست ایران و استقلال افغانستان منجر شد و در آن جنگ شهرهای خرمشهر- اهواز و بوشهر تا نزدیکیهای برازجان به اشغال انگلیس در آمد.
فصل چهارم نگاهی تاریخی ـ تحلیلی به جنگ ایران و عراق دارد؛ اما از آنجا که انقلاب و دفاع مقدس از هم جدا نمیباشند ابتدا برای تشریح اوضاع سالهای نخست انقلاب به بحث سیاست امنیتی پرداخته و پس از تبیین مفهوم سیاست امنیتی به نحوه تصمیمگیریها در این حوزه در سالهای قبل از جنگ توجه شده است؛ سپس نحوه آغاز جنگ، حامیان عراق، نحوه برخورد رهبری انقلاب اسلامی با موضوع دفاع و اندیشههای دفاعی امام (ره)، برخورد دُوَل خارجی و سازمان ملل و نحوه پایان جنگ بررسی شده است.
فصل پنجم با عنوان ناهمگونیهای رهبری سیاسی ایران در جنگهای گذشته و دفاع مقدس به مقایسه تطبیقی جنگ ایران و عراق با جنگ روس و انگلیس با ایران از جایگاه تفاوتها در رهبری سیاسی میپردازد. خاستگاه رهبری ایران در دو مقطع، زمینه آغاز جنگها، وضعیت سیاسی نظامی کشورهای درگیر با ایران و آثار و نتایج جنگها بر اوضاع ایران ارزیابی شده است.
فصل ششم به آثار و نتایج جنگهای سه گانه عصر قاجار بر جامعه ایران پرداخته و برخی پیامدها و نتایج آن را از بعد سیاسی، اجتماعی و اقصادی و نظامی ارزیابی میکند. با توجه به گستردگی موضوع پیامدهای سهگانه جنگ ایران و عراق در حوزههای سیاسی اقتصادی و نظامی سه فصل به این مسئله اختصاص داده شده و این مباحث در فصول هفتم، هشتم و نهم مورد بررسی قرارگرفته است.
فصل هفتم، پیامدهای سیاسی فرهنگی جنگ ایران و عراق را مدنظر دارد و با تبیین مفهوم توسعه سیاسی اثرات جنگ را بر توسعه سیاسی در ایران پس از جنگ بررسی میکند در فصل هشتم به توسعه اقتصادی پس از جنگ ایران و عراق پرداخته شده و با شرح مفهوم توسعه و بسترها و مدلهای توسعه اثر پیروزی در جنگ با عراق را بر توسعه اقتصادی در ایران بررسی میکند. در این فصل نگاه مختصری نیز به بحث صنعت هستهای از ابتدا تا برنامه جامع اقدام مشترک بهعنوان یکی از نمادهای مهم توسعه ایران خواهیم داشت همچنین روند مذاکرات ۱۲ ساله را بهعنوان صحنه نبرد دیپلماتیک مرور خواهیم کرد. فصل نهم به نیروهای مسلح ایران پس از جنگ ایران و عراق پرداخته و توسعه کمی و کیفی قدرت دفاعی کشور را مورد ارزیابی قرار میدهد.
در معرفی این کتاب آمده است: رهبری سیاسی بهعنوان قوه عاقله و مرکز تصمیمگیری در نهاد دولت از دیرباز واجد کـار ویژههایی بوده است که یکی از مهمترین آنان حفظ تمامیت ارضی کشور با هدایت و ساماندهی دفاع نظامی در برابر تجاوز احتمالی بیگانگان است. این وظیفه خطیر یکی از علل شکلگیری نهاد دولت و حکومت در زندگی اجتماعی در سپیدهدمِ تاریخ دانسته شده که تا قرون متمادی و قبل از گسترش وظایف دولت به عرصههای دیگر اجتماعی بهعنوان تنها وظیفه مهم دولت تلقی میشد. امروزه گرچه دفاع از کشور فقط در بعد سختافزاری و حوزه نظامی خلاصه نمیشود و عوامل مهم دیگری در مسئله دفاع و حفظ تمامیت ارضی دخالت دارند، اما به هیچوجه نقش رهبری سیاسی در ساماندهی دفاع نظامی و دفاع از کلیت نظام سیاسی، تضعیف نشده بلکه بر اهمیت آن افزوده شده است.
در قرون اخیر جنگهای متعددی، رهبـری سیاسی ایران را به چالش فراخوانده و هر یک از این جنگها، اثرات مهمی در سرزمین و تاریخ ایران به جا گذاشتهاند. اگر تاریخ دو سده اخیر ایران، یعنی از مرگ آغامحمدخان قاجار به این سو را مرور کنیم، در این دوران شاهد جنگهای مهمی هستیم که مهمترین و اثرگذارترین آنها را میتوان جنگهای اول ایران و روس ۱۸۱۳-۱۸۰۱ م/ ۱۱۹۳-۱۱۸۰ ش، جنگ دوم ایران و روس ۱۸۲۸-۱۸۲۵ م/ ۱۲۰۶-۱۲۰۴ ش، جنگ ایران و انگلیس ۱۸۵۶-۱۸۵۷. م/ ۱۲۳۵-۱۲۳۶ ش. جنگ ایران و عراق ۱۹۸۰-۱۹۸۸ م. / ۱۳۵۹-۱۳۶۷ ش. دانست. البته جنگهای دیگری نیز در این دو قرن رخ داده، اما تأثیرگذاری این چهار جنگ را نداشتهاند. با نگاهی دقیق به این چهار جنگ (که در طول نزدیک به دو قرن اتفاق افتاده) و آثار و نتایج متفاوت آنها، پرسشهای متعددی در ذهن ایجاد میشود.
با توجه به این نکات، میتوان این سؤال اساسی را مطرح کرد که گرانیگاه موفقیت ایران در جنگ با عراق و ناکامی در جنگ با روس و انگلیس کجاست؟
به بیان دیگر چگونه ایران توانست برخلاف سه جنگ زمان قاجار تمامیت ارضی خود را حفظ کند؟ و چگونه توانست بهتنهایی و با اتکاء به قدرت داخلی خود هشت سال بجنگد تا هیچ امتیازی به متجاوز ندهد؟ با اینکه در جنگهای پیشین، سراسر قفقاز که در طول تاریخ جزئی از ایران بود، منتزع شد و افغانستان که بخشی از خراسان بزرگ بود با فشار انگلیس از ایران جدا شد. حق کاپیتولاسیون برای اولینبار به ایران تحمیل شد و کشور قدرتمند ایران مجبور شد به تجارت تحمیلی با شرایط دشمنان تن دهد و علاوه بر چشمپوشی از مناطق وسیعی از خاک خود نفوذ سیاسی، فرهنگی و اقتصادی فاتحان را بپذیرد.
اما در پایان جنگ هشتساله با عراق، علیرغم حمایت همهجانبه شرق و غرب هیچیک از این مسائل تکرار نشد. برداشت معمول، از تاریخ، در پاسخ به چنین پرسشهای اساسی همیشه این بوده است که قدرت نظامی روس و انگلیس و ضعف بنیه نظامی ایران باعث شکست در این جنگها شده است. در یک نگاه سطحی ممکن است این پاسخ قابل قبول به نظر برسد؛ اما بررسی و تحلیل علمی مسئله خلاف این برداشت را روشن میکند. علیرغم اینکه نام روس و انگلیس ازنظر عامه مردم کافی است تا حکم به قدرت نظامی آنها در برابر ایران بدهند؛ اما علت واقعی شکست ایران در جنگهای زمان قاجار و به بار آمدن آن نتایج خفتبار را باید از زاویه دیگری نگریست. بررسیها نشان میدهد قدرت نظامی روسیه در جنگ با ایران در هر دو مقطع زمانی، برتری خاصی به نیروهای ایرانی ندارد. اگر به درگیری همزمان روسیه با ایران و فرانسه زمان ناپلئون و در مقطعی با امپراطوری عثمانی توجه کنیم، این نکته بهتر قابل تبیین است، سلاح و تجهیزات به کار رفته در جنگ روس و ایران توسط دو طرف ازلحاظ کمّی و کیفی تقریباً مشابه است؛ در تعداد نیروها نیز توازن منطقی و گاهی سنگینی کفه ایران مشاهده میشود. ایران در مقطعی دارای متحدین بینالمللی است گرچه به دلیل ضعف سیاسی نتوانست بهدرستی از آن استفاده کند؛ اما به توازن نیروهای نظامی کمک بزرگی نمود؛ اما در جنگ با عراق ایران هیچ متحد قابلتوجهی ندارد.
در جنگ با انگلیس که به جدایی افغانستان از ایران و نفوذ بیش از پیش این کشور در ایران منجر شد، مسئله توازن نیروها و برتری قوای ایران با توجه به درگیری و گرفتاری انگلیس در هند و تعداد اندک نیروهای اعزامی انگلیس به جنوب ایران و ناتوانی در افزایش آن در مدتی مناسب این مسئله را ثابت میکند که شکست ایران ناشی از برتری نظامی انگلیس نیست. مسئله دیگری که مطرح میشود، نحوه تأثیرگذاری رهبری سیاسی در پیروزیها و شکستها است که در طول تاریخ بارها خود را نشان داده است. نقطه تمرکز ما در این کتاب رهبری سیاسی و نحوه عمل این نهاد در دفاع نظامی است و با مقایسه چهار جنگ دویست سال گذشته ایران، سعی در تبیین نقش رهبری سیاسی در پیروزیها و شکستها داریم. بهنظر میرسد تنها مسئله مهم و متفاوت این دو مقطع زمانی، رهبری سیاسی ایران و نتایج تفکرات، جهانبینیها و اعمال رفتار کلی و جزئی این نهاد است که دو نتیجه متفاوت را علیرغم نابرابری موجود در جنگ با عراق و برابری نسبی و گاه برتر ایران در مقابل روس و انگلیس به بار آورده است.
با توجه به این نکته که حوادث اجتماعی، سیاسی و ... در یک بستر تاریخی شکل میگیرد، ضروری است موضوع مربوطه در یک روند تاریخی مورد بحث قرار گیرد و تحولات هر مقطع از زوایای گوناگون بررسی شود تا با روشن شدن زوایای آن پاسخی به پرسشهای ایجاد شده داده شود. ازاینرو، در این کتاب بدون اینکه تاریخنگاری مطمحنظر باشد، بهناچار برای سنجش و مقایسه چهار جنگ مهم دویست سال اخیر ایران، به مقدار ضرور وارد تاریخ شدهایم که در فهم تفاوتهای مهم این دو مقطع از تاریخ ایران مؤثر خواهد بود.