پایگاه خبری دانشگاه بوعلی سینا- بسنا

تعداد بازدید: ۵۳۹۳
|
کد خبر: ۳۸۳۱
دکتر مهران فرهادی پیرامون تکنیک‌های حرکت در مسیر خودشناسی تشریح کرد: خودشناسی زمانی اتفاق می‌افتد که شما کل مسیر را رفته باشید؛ برای حرکت در این مسیر مقدماتی لازم است که بخشی از مقدمات به جسم برمی‌گردد. جسم باید در حالتی قرار بگیرد که حواس فرد را به خود مشغول نکند و بدن باید در حالت سلامت قرار بگیرد.
تاریخ انتشار: ۱۷:۳۴ - ۲۰ ارديبهشت ۱۳۹۹

به گزارش خبرنگار بسنا، دکتر مهران فرهادی عضو هیات علمی دانشگاه بوعلی‌سینا در کارگاه آنلاین با عنوان "در مسیر خودشناسی" که به همت همیاران سلامت روان و مرکز مشاوره دانشگاه بوعلی‌سینا برگزار شد، گفت: علم نفس به معنای آگاهی از خود یا به عبارتی خودشناسی است که احادیث بسیاری در این باره وجود دارد و دوستان علاقمند می‌توانند به آنها هم رجوع کنند. بر اساس نظرات بسیاری از بزرگان برترین دانش‌ها دانش خودشناسی است؛ مولانا هم در بیتی به این مطلب اشاره کرده و‌ می‌گوید «تاج جمله علم‌ها شد علم‌ نفس، بی‌نیاز از او ‌نباشد هیچکس».

وی اظهار کرد: روانشناسی خود (self psychology) توسط هینتس کوهوت مطرح شد وی اذعان به دشواری مفهوم "خود" دارد و می‌گوید نمی‌شود به شکل عینی تعریف دقیقی از خود ارائه داد؛ اما در عین حال وی دو تعریف در این باره ارائه می‌دهد.

فرهادی در ادامه عنوان کرد: در اولین تعریف، "خود" عبارت است از «ساختار معینی از ذهن یا شخصیت که نوعی بازنمایی از ایگو یا من است»؛ اما نباید ذهن و شخصیت را معادل هم بگیریم. همچنین مغز کارکردهای زیادی دارد که جزو شخصیت نیستند. ضمن اینکه «ساختار معین» نیز تعریف نشده است و از نظر من این تعریف برای تعریف "خود" رسا نیست.

وی افزود: دومین تعریف این است که «خود محور جهان روانشناختی فرد است» که این تعریف بسیار کلی می‌باشد و نمی‌توانیم برای این بخش (جلسه) با آن ارتباط بگیریم.

مهران فرهادی اضافه کرد: در تعریف دیگر "خود" عبارت است از «درک منسجم از تجارب درونی مثل افکار، احساس‌ها و هویتمان»؛ هینتس کوهوت معتقد است که این خود در نوزادی وجود ندارد و در فرایند رشد کم کم "هسته خود" یا "خود هسته‌ای" در اثر مواجهه با مادر و تجاربی که با آن به دست می‌آورد، شکل می‌گیرد؛ وقتی یک احساس منسجم درونش شکل گرفت "خود" نام می‌گیرد.

وی خاطرنشان کرد: مفاهیم خیلی زیادی مانند self، I، و me وجود دارد که مرتبط به "خود" است؛ در ارتباط با خودشناسی هم همین طور است و ما مفهوم هویت، شخصیت خود پنداره، خودهشیاری (هشیاری نسبت به خود) و ... داریم.

دکتر فرهادی بیان داشت: "خود" را می‌توانیم به روش برهان خلف نگاه کنیم؛ مفهوم کلی و عامیانه "خود" شامل بدن، افکار، هویت و ... می‌باشد که متعلق به ما است.

وی تصریح کرد: شهر من و هویت من در بسیاری از مواقع، به راحتی می‌تواند عوض شود و معانی این‌‌ها "مال من" است و "من" نیست. اگر این‌ها را کنار بزنیم به بدن و ذهن و چیزی که درون ما است، می‌رسیم؛ این من از خون، گوشت، پوست و استخوان تشکیل شده است و همه این‌ها از کره زمین آمده و به کره زمین برمی‌گردد. پس یعنی از طریق غذا جمع شده و با فرایندهای پیچیده به بدن تبدیل شده‌اند.

دکتر مهران فرهادی تبیین کرد: اگر فرض کنیم "بدنِ من" یعنی "من"، پس این مطلب مستلزم این است که وقتی شخصی پایش قطع شد، "من" کوچک‌تر می‌شود و با چاقی و لاغری اندازه "من" تغییر کند پس بدن، "من" نیست.

وی در ادامه توضیح داد: مرزهای "من" از غیر "من" به ‌وسیله حس‌های بدنی مشخص می‌شود چون حس‌هایمان در درون بدن جریان دارد به آن "من" می‌گوییم. امکان پذیر است که این حس را به عقب برگرداند و با تمرین بدن را بی‌حس کرد؛ تو می‌توانی دامنه حس‌ها را توسعه بدهی و یا محدود کنی، پس حس‌ها هم نمی تواند "من" باشد و تجارب درونی باقی می‌ماند.

عضو‌هیات علمی دانشگاه بوعلی‌سینا خاطرنشان کرد: همان‌طور که می‌شود با هیپنوتیزم خود را بی‌حس کرد، و حس‌ها را به عقب کشید، می‌توان آن‌ها را توسعه داد و دامنه حسی را بیشتر کرد و تا چند متر بیرون از بدن را نیز حس کرد که در این حالت "من" بزرگتر می‌شود.

فرهادی اظهار داشت: یک هوشمندی در درون ما وجود دارد که وقتی غذا می‌خوریم آن هوشمندی غذا را به گوشت و پوست و تمام بدن ما تبدیل می‌کند که آن هوشمندی نمی‌تواند در درون باشد.

وی در ادامه تبیین کرد: ذهن کارکرد مغز است؛ اگر در درون مغز محتوایی قرار نگیرد -مانند توانایی‌هایی که ما کسب کردیم- اما آیا صرف ظرفیت مغز، ذهن را تشکیل می‌دهد؟ ذهن یک استعداد است که آمادگی دریافت کردن و فعالیت روی محتویات را دارد. اما تمام چیزهایی که در ذهن وجود دارد، اکتسابی است و چیزی که اکتسابی است نمی‌تواند "من" باشد.

عضو هیات علمی دانشگاه بوعلی‌سینا تشریح کرد: در حوزه خودشناسی گفته می‌شود شما باید بتوانید به سکوت درونی و به صمت قلب و سکوت قلبی برسید؛ یعنی اطلاعاتی که یک عمر درون ذهن شما ریخته، حداقل به صورت موقت کنار بگذارید و حواسپرتی‌هایی که ایجاد می‌شود از طریق گرسنگی زیاد، سیری زیاد، درد، خستگی یا هرگونه خواسته‌های مثبت یا منفی بدن را بتوانید کنار بگذارید تا به چیزی که خود می‌گوییم، نزدیک شوید.

مهران فرهادی متذکر شد: منظور از خواسته مثبت و ‌منفی این است که ما گاهی چیزهایی را -به دلیل آزاد دهنده بودن- سعی می‌کنیم از خود دور کنیم و به چیزهایی که دوست داریم، نزدیک می‌شویم و ‌منظور خوب و ‌بد بودن خواسته‌ها نیست.

وی متذکر شد: افراد عادی و کسانی که روشن ضمیر نیستند، تجربه کافی از خود ندارد اما هر یک از ما ممکن است تجربیات جزیی "خود" داشته باشیم (خود را به صورت جزئی تجربه کرده باشیم)؛ افرادی که تجربیاتی داشتند می‌گویند خود یک نوع آگاهی منتشر یا یک آگاهی است که به همه چیز تعلق می‌گیرد و با همه چیز یکی است و اگر آن را تجربه کنیم با هر چیزی که در این هستی است، یکی می‌شویم.

مهران فرهادی گفت: منی که ما انسان‌ها داریم، منِ موهوم و خیالی است که در اثر همسان انگاری خود با بدن، ذهن، هویت و پدیده‌هایی که به دست آوردیم، ساخته‌ایم؛ تجربه‌ای که در آن لحظه اتفاق می‌افتد که فکر در ذهن نیست، خیالات و دغدغه نیستند، فقط هستیم و وجود داریم و حتی متوجه بدن نیستیم، تجربه‌ای از خود است که در زندگی ما ضعیف است اما اتفاق می‌افتد.

وی عنوان کرد: مولانا در بیت «ما بدانستیم ما این تن نه‌ایم، از ورای تن به یزدان می‌زییم» از این حالت به عنوان ذات پاک صاف خود یاد می‌کند؛ کسانی که این حالت را تجربه کرده‌اند، می‌گویند برای شناخت خود باید به ورای جسم و ذهن بتوانیم برویم تا بفهمیم خود چیست و این تجربه قابل توصیف نیست که یکی از دلایل آن این است که زبان و منطق به طور کلی در رابطه با دوگانگی صحبت می‌کند اما تجربه‌ی "خود" یک تجربه یگانه است.

فرهادی ابراز کرد: تجربه "خود" مشابه دیگری ندارد و به همین دلیل قابلیت به زبان آوردن ندارد و هر فرد باید خودش تجربه کند؛ خیلی از ما تجربیات نزدیک به آن را تا حدودی داشتیم و یکی از مواردش این است که با دیدن چیزی عجیب مات و مبهوت میشویم، چند لحظه فکر می‌ایستد و حتی درک روشنی از اتفاقات پیرامون هم نداریم (یعنی هشیاری محدودشده متمرکز برمحرک خاص را نداریم اما هشیاری هنوز هست). خودی که منظور ما است از این جنس و آگاه است و این آگاهی متعلق به هیچ شی خاصی نیست.

وی اضافه کرد: حالت دیگر وقتی است که فرد تصادف کند و شوک به او وارد شود یا یک بیماری ناگهانی بگیرد و زندگیش به خطر بیفتد و در بهت بسر ببرد که در آن حالاتِ بهت تجربه آگاهی اتفاق می‌افتد.

دکتر فرهادی خاطرنشان کرد: اینکه شخص خود را بیرون از بدن خود می‌بیند یعنی آگاهی به بیرون از بدن توسعه پیدا می‌کند؛ "خود" واقعی ما فراتر از جسم و ذهن است.

عضو هیات علمی دانشگاه بوعلی‌سینا ابراز کرد: گاهی اتفاق می‌افتد که افراد خود را بیرون از بدن خود احساس می‌کنند؛ بنده مواردی را شخصا برخورد کرده‌ام که فوت کردند یا تجارب دیگری داشتند و خود را بیرون از بدن مشاهده کردند.

وی تاکید کرد: خودشناسی از نظر منطقی، غیر منطقی است؛ دلیلش این است که خودشناسی قرار نیست با منطق و شناختی که ما داریم جلو برود.

دکتر مهران فرهادی پیرامون تکنیک‌های حرکت در مسیر خودشناسی تشریح کرد: خودشناسی زمانی اتفاق می‌افتد که شما کل مسیر را رفته باشید؛ برای حرکت در این مسیر مقدماتی لازم است که بخشی از مقدمات به جسم برمی‌گردد. جسم باید در حالتی قرار بگیرد که حواس فرد را به خود مشغول نکند و بدن باید در حالت سلامت قرار بگیرد.

وی تشریح کرد: بخشی از مقدمات خودشناسی به پدیده‌های روانشناختی برمی‌گردد و ذهن باید در حالت ثبات قرار بگیرد؛ تنش‌های ذهنی از موانع بزرگ خودشناسی هستند پس تسلط بر ذهن باید اتفاق بیفتد.

فرهادی متذکر شد: مهار اخلاقی هم جزو مقدمات است؛ کسی که در این مسیر می‌رود ممکن است قدرت‌های روانی زیادی پیدا کند و به یک آدم خطرناک تبدیل شود. پس در کل تعادل جسمانی، تعادل ذهن و مهار اخلاقی لازم است.

وی یادآور شد: مراقبه مهم‌ترین روش و شرط لازم برای خودشناسی است؛ مراقبه در یک تعریف یعنی فرایندی که فرد طی می‌کند تا تجربه نهایی "خود" یا "خودشناسی" اتفاق بیفتد. بعضی می‌گویند مراقبه تمرین‌ها و تکنیک‌هایی است که تو را به حالت مراقبه برساند و حالت مراقبه یعنی زمانی که شما تجارب ذهنی و همچنین جسم را کنار می‌گذاری و خلوص را در درونت تجربه می‌کنی و به آگاهی و خودآگاهی میرسی که در آنجا خود و آگاهی یک چیز می‌شوند.

مهران فرهادی بیان کرد: تکنیک‌های مراقبه بعضی مقدماتی و بعضی پیشرفته‌تر هستند؛ در صورتی‌که فرد بخواهد مسیر خودشناسی را سریع طی کند ممکن است آسیب‌های زیادی ببیند و بیمار شود. برای اینکه آسیب نبینیم یکی از روش‌ها مایند فولنس است. روش مایند فولنس یا ذهن آگاهی شما را آرام آرام به آن سمت حرکت می‌دهد و تعارضات درون روانی را رو می‌آورد که ممکن است به شکل خواب یا تعارضات عادی روزمره آن را ببینیم.

وی گفت: یکی دیگر از روش‌های در مسیر خودشناسی ذکر است و توصیه می‌شود ذکرهای خاص گفته نشود زیرا اثرات مختلفی روی هر شخص دارد و باید با راهنمایی استاد باشد؛ ذکر عام مثل الله و صلوات خوب است و فرد باید مقدار کثیر بگوید البته بعضی ذکرها باید عدد خاصی گفته شود.

دکتر مهران فرهادی تاکید کرد: گفتن ذکر به مقدار زیاد آرام آرام ذهن را از تعارضات دور می‌کند؛ ممکن است در ابتدا فرد بهم بریزد و تنش‌های درونی خودشان را نشان دهند و او را اذیت کنند بنابراین روزانه ۱۵ دقیقه و بعد به صورت پلکانی، افزایش این زمان توصیه می‌شود.

وی یادآور شد: اگر تنش‌ها زیاد باشد، شخص احتیاج به روان درمانی دارند و بعد می‌تواند وارد حوزه خودشناسی شود.

دکتر فرهادی عنوان کرد: روش دیگر این است که فرد در طول روز با آرام کردن تمام حرکات خود و ‌کند کردن تمام رفتارهای خود، ذهن را آرام نگه دارد. مثلا از نحوه قدم برداشتن خود آگاه باشد؛ فرد باید حرکات خود را آرام کند تا آگاهی بالا برود. این بالا رفتن آگاهی به ذهن فرصت می‌دهد تا خود را شفا دهد و بهتر بشناسد. شناخت بهتر خود یعنی قبل از اینکه احساسی به او دست دهد از آن آگاه است و قبل از اینکه فکر کند خودش تصمیم می‌گیرد که چه فکری کند.

خبرنگار: میرزایی

ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
* نظر:
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
نیما رضائی فراز
Iran, Islamic Republic of
۱۲:۲۱ - ۱۳۹۹/۰۳/۲۶
سلام استاد
امیدوارم حالت خوب باشه
دلم برات خیلی تنگ شده
کاش میشد دوباره سر کلاست یا بهتر بگم ته کلاست می نشستم
فرهنگ و هنر