پایگاه خبری دانشگاه بوعلی سینا- بسنا

تعداد بازدید: ۱۹۱۹
|
کد خبر: ۵۲۳۳
عضو هیات علمی دانشگاه بوعلی‌سینا گفت: خوب ازدواج کردن در دنیای امروز یک مهارت است و‌ دانش می‌خواهد. اگر بتوانیم ازدواج‌های بالنده و کارکردهای زندگی آن‌ها را شناسایی کنیم، می‌توانیم از آن درس بگیریم و به سایر زوجین کمک کنیم.
تاریخ انتشار: ۰۸:۲۴ - ۲۷ تير ۱۴۰۰

به گزارش خبرنگار بسنا، دکتر حسین محققی، دانشیار گروه روانشناسی دانشگاه بوعلی‌سینا در جلسه دوم سلسله وبینار‌های آموزشی تشویق و مشاوره ازدواج با موضوع جایگاه عشق و صمیمیت در رابطه پیش از ازدواج که به همت بنیاد ملی نخبگان استان همدان برگزار شد، ضمن تشکر از بنیاد ملی نخبگان جهت بسترسازی وبینار گفت: سوالاتی در بحث ازدواج و کارکرد‌های آن مطرح می‌شود. مثلا اینکه در چه رابطه‌هایی نباید وارد شویم؟! چه‌طور رابطه‌ها را به خوبی حفظ کنیم؟! چه طور آن را تمام کنیم؟! تمام این‌ها نیازمند داشتن یک‌سری آگاهی‌ها است؛ شما با داشتن مقداری اطلاعات می‌توانید خوب انتخاب کنید یا کمک کنید انتخاب خوبی صورت بگیرد.

دانشیار گروه روانشناسی دانشگاه بوعلی‌سینا بیان داشت: گفته می‌شود وقتی کاروان زندگی مشترک راه می‌افتد، تقریبا سه‌پنجم ازدواج‌ها دارای تعارض‌های بالای عاطفی، شناختی، مالی و ... هستند و می‌توانیم از آن‌ها تحت عنوان ازدواج آشفته صحبت کنیم که این میزان، آمار خوشایندی نیست و می‌توانیم بگوییم در بسیاری از مواقع با خانواده‌هایی مواجهیم که حال دل و زندگی آن‌ها وفق مراد نیست و رابطه باکیفیتی ندارند. در اینجا حضور یک روانشناس خوب برای کمک‌کردن در زمان تعارضات احساس می‌شود.

وی ادامه داد: یک پنجم ازدواج‌ها در کشور به طلاق می‌رسد؛ که البته در شهر‌های مختلف، این آمار متفاوت است. در کنار آن یک‌پنجم ازدواج‌ها به بالندگی می‌رسند یعنی ازدواج‌هایی که زوجین از هم راضی‌اند و باهم مسیر زندگی را به درستی پیش می‌برند.

دکتر محققی خاطرنشان کرد: اگر بتوانیم ازدواج‌های بالنده و کارکرد‌های زندگی آن‌ها را شناسایی کنیم، می‌توانیم از آن درس بگیریم و به سایر زوجین کمک کنیم.

وی در پاسخ به "چرا طلاق اتفاق می‌افتد؟!" تشریح کرد: طلاق ذاتا بد نیست، اما نتیجه ازدواجِ بد است و بد ازدواج کردن می‌تواند زمینه را برای طلاق فراهم کند.

حسین محققی متذکر شد: برخی افراد مناسب ازدواج نیستند؛ مثلا کسانی که معتادند، برای ازدواج مناسب نیستند. همچنین افرادی که به سرعت و به شدت عصبی و خشمگین می‌شوند یا پرخاشگرانه رفتار می‌کنند هم مستعد آسیب هستند و کنارِ آن‌ها بودن می‌تواند آسیب‌های زیادی ایجاد کند.

وی در ادامه تاکید کرد: افرادی که مسؤولیت‌پذیر نیستند و مسؤولیت زندگی خود را برعهده نمی‌گیرند، به بلوغ اجتماعیِ لازم نرسیده‌اند و مناسب ازدواج نیستند. فرد باید بتواند مسؤولیت خودش و پیرامونش را بپذیرد.

عضو هیأت علمی دانشگاه بوعلی‌سینا افزود: افراد کنترل‌گر هم افراد مناسبی برای ازدواج نیستند؛ ریشه کنترل‌گری می‌تواند به مشکلات پارانوئیدی و اختلال شخصیت برگردد. گاهی هم افراد از کنترل‌کردن لذت می‌برند و به آن‌ها احساس قدرت می‌دهد. برخی افراد خودشان در گذشته در معرض آسیب‌های متعددی بوده‌اند پس اجازه نمی‌دهند فرد مقابل‌شان آزادانه رفتار کند.

وی یادآور شد: کسانی که اختلالات جنسی دارند هم مناسب ازدواج نیستند. دو نوع مشکل در بحث اختلالات جنسی داریم؛ یکی از آن‌ها به ناهنجاری‌های جنسی و عملکرد جنسی برمی‌گردد و دیگری زمانی است که موضوع رابطه جنسی فرد اشتباه است مثلا فرد گرایشاتی نسبت به حیوانات دارد. البته امروزه افرادی هستند که در حوزه رفتار جنسی می‌توانند کمک کنند، اما درمان ناهنجاری‌ها سخت است.

دکتر حسین محققی عنوان کرد: افرادی که هنوز بالغ نشده‌اند و در کودکیِ خود مانده‌اند مناسب ازدواج نیستند؛ افرادی که وابسته به خانواده هستند، اعتماد به نفس ندارند، توانایی انجام کارها را ندارند، پذیرش مسائل برایشان سخت است و نمی‌توانند خطا‌های خود را بپذیرند، هنوز بالغ نشده‌اند و مناسب ازدواج نیستند.

وی در ادامه بیان کرد: افرادی که از رابطه قبلی خود خارج نشده‌اند هم مناسب ازدواج نیستند؛ ۴۰ روز حداقل زمانی است که فرد نیاز دارد تا بعد از رابطه حالش خوب شود. اگر بعد از گذشت ۴۰ روز حال فرد خوب نباشد، باید به صورت جدی درمان دریافت کند.

دکتر محققی در ادامه توضیح داد: افرادی که عواطف و احساسات خود را نشان نمی‌دهند هم مناسب ازدواج نیستند؛ وقتی فرد نمی‌تواند عواطف خود را بروز دهد، صمیمیتی شکل نمی‌گیرد که این مورد عمدتاً در ازدواج‌های سنتی پیش می‌آید.

دانشیار گروه روانشناسی افزود: رابطه‌ای که شما در آن بیش از حد عشق می‌ورزید هم رابطه مناسبی نیست و می‌تواند ریشه در اتفاقات دوران کودکی داشته باشد. گاهی افراد الگوی کودکی خود را در بزرگسالی تکرار می‌کنند و گاهی هم با مادر همانندی دارند که همه‌ این‌ها می‌تواند در رابطه اعلان خطر باشد.

وی بیان کرد: اگر در رابطه کمتر از فرد مقابلتان عشق می‌ورزید، ادامه رابطه درست نیست. ابراز عواطف یک مهارت و توانایی است.

حسین محققی ابراز داشت: گاهی وارد روابطی می‌شویم که در آن می‌خواهیم فرد مقابل را تغییر دهیم. باید توجه کنیم که ما هیچ‌وقت نمی‌توانیم فرد مقابل را تغییر دهیم. رابطه‌ای که شما می‌خواهید در آن فرد مقابل را نجات دهید هم درست نیست.

وی تشریح کرد: اگر تمام این موارد را رعایت کنیم، می‌توانیم جلوی پدیده طلاق را بگیریم؛ نکته قابل ذکر اینکه صحبت درباره طلاق در خانواده حتی به شوخی هم درست نیست و ذهنیت منفی ایجاد می‌کند.

عضو هیات علمی دانشگاه بوعلی‌سینا درباره مراحل طلاق تبیین کرد: در ابتدا، طلاق به صورت ذهنی شروع می‌شود و فرد خودگویی‌های منفی را در ذهن خود آغاز می‌کند. مرحله بعد طلاق دیداری-شنیداری است؛ یعنی شخص، فرد مقابل را نمی‌بیند و صدای او را نمی‌شوند.

وی ادامه داد: مرحله بعد طلاق کلامی است؛ وقتی دوست ندارید فردی را ببینید و صدایش را بشنوید، تمایلی با گفتگو با اون هم ندارید. مرحله بعد طلاق عاطفی است. طلاق عاطفی وقت نگذاشتن احساسی برای فرد مقابل است و به مرور باعث طلاق جنسی می‌شود.

محققی اضافه کرد: گاهی افراد تنها به خاطر فرزندانشان کنار هم هستند که در اینجا کارکرد‌های زنانگی و مردانگی وجود دارد، اما کارکرد احساسی و عاطفی وجود ندارد. بعد از آن به مرور زمان طلاق جسمی اتفاق می‌افتد یعنی هر کدام در فضای جدایی هستند. مرحله آخر هم طلاق قانونی است.

وی در ادامه خاطرنشان کرد: در هرجای این مسیر شما می‌توانید از متخصصان کمک بگیرید. امروزه علم خانواده‌درمانی و زوج‌درمانی آنقدر قوی شده که اگر زوج بخواهند به زندگی خود کمک کنند، با کمک متخصصان حتما می‌توانند آن کار را انجام دهند.

حسین محققی اظهار کرد: نتیجه پژوهش‌هایی که اخیرا انجام شده، این است که دعوا‌های زناشویی و کشمکش‌ها ازدواج‌های نابسمان را به سمت طلاق هدایت نمی‌کند بلکه کاهش بیان احساسات عاطفی مثبت، ارتباط عاطفی منفی و حساس‌شدن زوج‌ها نسبت به هم باعث فروپاشی رابطه می‌شود و باعث می‌شود رابطه، کارکرد خود را از دست بدهد.

وی تاکید کرد: خوب ازدواج کردن در دنیای امروز یک مهارت است و دانش می‌خواهد. ما باید بتوانیم خوب ازدواج کنیم و پیش‌شرط ازدواج خوب مثلثی است که در آن متخصص و زوجین وجود دارند.

دانشیار گروه روانشناسی دانشگاه بوعلی‌سینا بیان کرد: ما اشتباهاتی را در دوران آشنایی مرتکب می‌شویم که باید جلوی این اشتباهات گرفته شود؛ یکی از اشتباهات بسیار شایع در دوران آشنایی این است که افراد درباره هم زیاد سوال نمی‌پرسند. امروزه با پیشرفت تکنولوژی به راحتی می‌توانید در یک گفتگوی آنلاین باهم مسائل خود را طرح کنید.

وی در پاسخ به اینکه "چرا سوال نمی‌پرسیم؟! " عنوان کرد:، چون سوال پرسیدن به جنبه صمیمیت رابطه آسیب وارد می‌کند. گاهی سوال نمی‌پرسیم، زیرا می‌ترسیم طرف مقابل هم همان سوال را از ما بپرسد و گاهی هم خود را به غفلت می‌زنیم.

دکتر محققی متذکر شد: ما در رابطه نباید دروغ بگوییم، اما قرار هم نیست هر راستی را درباره گذشته خود بگوییم و طرف مقابل را حساس و کنترل‌گر کنیم.

وی ادامه داد: دومین اشتباه در دوره آشنایی این است که هشدار‌ها را در رابطه جدی نمی‌گیریم؛ وقتی فرد از گفتگو طفره می‌رود، چشم‌چرانی می‌کند، وابستگی بیش از حد دارد، دارای اعتیاد دارویی است، از خانواده و یا گذشته خود صحبت نمی‌کند، می‌توان این موارد را به عنوان هشدار در نظر گرفت.

حسین محققی تشریح کرد: سومین اشتباه این است که مشکلات را انکار می‌کنیم؛ غفلت می‌تواند پشیمانی بزرگی در آینده به همراه داشته باشد. اگر موردی وجود دارد، آن را با فرد مقابل مطرح کرده و درباره آن صحبت کنید و در نهایت با طرف مقابل به توافق برسید.

وی ابراز کرد: سازش زودهنگام در دوران آشنایی هم مفید نیست. یکی دیگر از مشکلات اصلی در رابطه‌های امروزی این است که افراد، تسلیم نیاز جنسی می‌شوند. به تاخیر انداختن نیاز، شرط عقل است. پس به عواقب رابطه جنسی بیندیشید و قبل از ازدواج از آن بپرهیزید.

دکتر حسین محققی تصریح کرد: اشتباه بعدی این است که تنها به ظواهر و ساختار‌ها مانند پول، ماشین، قیافه و ... توجه می‌کنیم؛ ما دو نوع الگو شامل الگو‌های مَنِشی و رفتاری و الگو‌های ساختاری داریم. الگو‌های منشی و رفتاری مهم‌تر از ساختاری هستند. ۷۰ درصد معیار‌های ما در آغاز ازدواج، ملاک‌های ساختاری هستند، اما به مرور زمان ضعیف شده و منش و رفتار جای آن را می‌گیرد.

وی تاکید کرد: مسأله بعدی که بیشتر در ازدواج‌های سنتی رخ می‌دهد این است که خانواده‌ها تعهد را مقدم بر تفاهم می‌دانند. تعهد باید در رابطه باشد، اما تفاهم مهم‌تر و شرط لازم برای رابطه است.

عضو هیات علمی دانشگاه بوعلی‌سینا در ادامه تشریح کرد: گاهی در رابطه تردید‌ها را جدی نمی‌گیریم. تردید‌ها را به پرسش برسانید. اشتباه بعدی علاقه نداشتن است؛ علاقه و صمیمیت، چسب یک رابطه است. علاقه و دوست داشتنِ طرف مقابل حکم چسب را دارد. اگر علاقه‌ای شکل نگرفته باشد، ادامه دادن رابطه اشتباه است.

وی تصریح کرد: گاهی فرد گمان می‌کند مسائل بعد از ازدواج حل می‌شوند؛ بعد از ازدواج مشکلات کم نمی‌شود بلکه شدیدتر می‌شود.

دکتر محققی در بخش دوم صحبت‌های خود با موضوع جایگاه عشق اظهار داشت: عشق در رابطه بین یک خانم و آقا که قبل از آن هیچ قرابتی باهم نداشتند یعنی نه فرزند و نه خواهر و برادر هم بودند، شکل می‌گیرد. بنده کامل‌ترین تئوری را در بحث عشق در تئوری استرنبرگ دیدم که درباره مثلث عشق صحبت کرده است. در بحث تئوری عشق مثلثی گفته می‌شود که عشق را یک مثلث فرض کنید؛ یک رابطه کامل عشقی باید صمیمیت، تعهد و کشش در آن باشد.

حسین محققی متذکر شد: وقتی رابطه ایجاد می‌شود، گاهی جنبه صمیمت، گاهی جنبه کشش و گاهی جنبه تعهد بالا است. صمیمیت شامل احساس نزدیکی، برقراری ارتباط متقابل و دلبستگی در رابطه و کشش مبتنی بر سائق جنسی و جذابیت‌های جنسی و مبتنی بر کارکرد‌های شیمیایی مغز است. تعهد هم در کوتاه‌مدت به شکل تصمیم برای برقراری رابطه درست و چهارچوب‌دار و در طولانی‌مدت به شکل احساس مسؤولیت برای حفظ و تدارم آن رابطه است.

وی اضافه کرد: استرنبرگ بعد از مدتی تئوری خود را بازنگری و از قصه عشق صحبت کرد و گفت رابطه دختر و پسر از نوع قصه است؛ در کنار چیزی که ما تحت عنوان صمیمیت، کشش و تعهد در رابطه از آن صحبت می‌کنیم، یک قصه عشق وجود دارد. قصه عشق روایت آدم‌ها است. ما با قصه‌های عشق بهتر رابطه برقرار می‌کنیم.

محققی بیان داشت: استرنبرگ در کتاب خود از حدود ۲۴ قصه عشق صحبت کرده که عمده قصه‌های ازدواج در دنیا، قصه باغ و باغبان است. در این قصه، آقا باغبان و خانم باغ است و رسالت باغبان در مقابل باغ رسیدگی و مراقبت و بهره‌بردن از گل‌های خوشبوی باغ و میوه‌های درختان است و باغبان از رسیدگی و باغ از اینکه به او رسیدگی می‌شود، لذت می‌برد. استرنبرگ می‌گوید درمانگرانِ زوج اگر بتوانند قصه‌های عشقی افراد را درست ببندند، رابطه درست می‌شود.

وی گفت: با این دیدگاه عشق یک رابطه ملایم، آرام، صمیمی و به نسبت خالی از تعارض است و جایی که تعارض‌ها شروع می‌شود، قصه‌ها دچار تغییرات می‌شوند که ما باید جلوی آن را بگیریم. ما باید کمک کنیم که روابط به چشم بازتاب یک داستان و در قالب یک داستان، خودشان را نشان دهند و نقاط مشترک خوشایند را پیدا کنیم و توسعه دهیم.

دانشیار گروه روانشناسی دانشگاه بوعلی‌سینا یادآور شد: در کل یکی از تئوری‌هایی که درباره عشق صحبت می‌کند، عشق را در قالب یک قصه تعریف می‌کند؛ ما با پنداشت‌های از قبل آماده، سراغ رابطه می‌رویم. هر کسی عمل و رفتار خود را در چهارچوب داستانی می‌بیند که با دیگری متفاوت است.

وی تبیین کرد: یکی از تئوری‌های دیگری که وجود دارد این است که روابط ما، روی روابط گذشته ما می‌نشیند. ۵ صندلی در ذهن طرح‌ریزی شده که شامل پدر، مادر، برادر، خواهر و دیگران است و روابط ما باید در یکی از این صندلی‌ها جا بگیرد.

حسین محققی ابراز کرد: تمام روابط ما می‌تواند رنگ و بوی گذشته را داشته باشد. مخصوصا عشق‌های یک‌طرفه، تکمیل کار ناتمام دوران کودکی است؛ گفته می‌شود خواست هر کودک این است که والدین هم‌دیگر را دوست داشته باشند و به فرزند عشق بورزند. ما باید به فضای دوران کودکی نگاه کنیم و عشق دوران کودکی را تحلیل کنیم. گاهی فرد دنبال رابطه والدینی است و در ازدواج به دنبال پدر یا مادر می‌گردد در صورتی که همسر کارکرد پدر و مادر را ندارد. اگر در رابطه به دنبال خانه دوران کودکی هستید، رابطه در مسیر درست نخواهد بود.

وی تاکید کرد: پیش‌نیاز‌هایی برای عشق باید داشته باشیم تا بتوانیم به سمت رابطه برویم؛ بلوغ جسمانی یکی از آن‌ها است. در کودک‌همسری فرد بلوغ ندارد. امروزه ازدواج در زیر سن ۱۸ سال خطا است. در کنار بلوغ جسمانی باید رشد شناختی، عاطفی و اجتماعی در فرد شکل گرفته باشد و فرد تفکر نظارتی داشته باشد و ناظر زندگی خود باشد. کسی که ناظر زندگی خود باشد، راز زندگی خود را نزد شخص دیگر طرح نمی‌کند.

دکتر حسین محققی افزود: رشد اخلاق هم مهم است و فرد باید بتواند خود را با باید‌ها و نباید‌ها وفق دهد و عدالت هیجانی و رفتاری داشته باشد. فرد باید بتواند عواطف خود را بین ساختار خانواده درست تقسیم کند. رشد مهارتی و روابط بین فردی هم مهم است.

وی اظهار داشت: در مراحل ابتدایی علاقه‌مندی، جنبه‌ی زیستی قضیه باعث فعال شدن چند هورمون شده و در نتیجه کشش افراد بهم بیشتر خواهد شد؛ یکی از این هورمون‌ها دوپامین است که باعث حس شدیدی از لذت می‌شود. همچنین اکسی‌توسین هم در این دوران ترشح می‌شود. گفته می‌شود یکی از کارکرد‌های شبکه‌های حمایتی در زمان استرس، افزایش هورمون اوکسی‌توسین است و این هورمون باعث می‌شود ما استرس را راحت تحمل کنیم.

دکتر محققی یادآور شد: وقتی فرد عاشق می‌شود، شاد، پر‌انرژی، دوست‌دار طبیعت، دارای میل به همدلی، دارای احساس مسؤولیت، امیدوار و ... می‌شود. سوال اینجاست که چرا نمی‌توانیم رابطه درست را خوب مدیریت کنیم؟! دلیل این است که ما راه‌های ادامه رابطه خوب را یاد نگرفته‌ایم. عشق، شرط ورود است، اما کافی نیست؛ برای ادامه رابطه باید مهارت‌های زندگی شکل بگیرد که یکی از این ابزار‌ها گفتگو است.

وی تبیین کرد: برخی موانع یک رابطه درست شامل رهبری فردمدار، لجاجت در رابطه، منفی‌گرایی و عیب‌جویی کردن، نداشتن فرصت برای باهم بودن، عدم تبادل عواطف، احساس همیشگی مقصر بودن، عقب‌نشینی از موضع حق، عدم تدوین برنامه‌های کار و تفریح و ناامیدی از حل اختلاف و تنش است.

عضو هیات علمی دانشگاه بوعلی‌سینا خاطرنشان کرد: باید بدانیم خوشبختی فقدان تعارض نیست بلکه توانایی سازگاری با آن است؛ خوشبختی به دعوانکردن نیست بلکه به توان حل دعوا است.

وی بیان کرد: مسائلی که نمی‌گذارند تعارضات را حل کنیم شامل درک غلط تعارض، وجود خشم در رابطه، سپردن به گذر زمان و غفلت و تعصب کورکورانه جهت دریافت کمک از مشاور هستند. همچنین روش‌های غیرموثر حل تعارض شامل سرزنش کردن و روی‌آوردن به مسائل قبلی و گارد تدافعی یا تهاجمی گرفتن است.

حسین محققی در ادامه تشریح کرد: در مقابل این‌ها، ما رویکرد سازنده حل مسأله را داریم. باید مسائل را واضح بیان کنیم. ما می‌خواهیم صمیمیت و عشق در رابطه باقی بماند پس باید گفتگو کنیم و مسائل را بیان کنیم.

وی اشاره کرد: احساسات مثبت و منفی خود را بگویید؛ از قانون پنج و یک استفاده کنید یعنی پنج ویژگی مثبت فرد مقابل را بگویید و در کنار آن‌ها یک ویژگی منفی را هم بیان کنید.

محققی در ادامه عنوان کرد: احساسات را صادقانه بیان کنید. همچنین روی مسأله تمرکز کنید نه شخص؛ جمله "مشکل ما این است که برای هم وقت نمی‌گذاریم" بهتر از "تو برای رابطه وقت نمی‌گذاری" است.

وی در پایان متذکر شد: روی تشابهات تمرکز کنید و در رابطه دنبال برنده و بازنده نباشید؛ وقتی مسأله حل شد، از فرد مقابل تشکر کنید. همه موارد ذکر شده باعث می‌شود صمیمت افزایش پیدا کند و زندگی در مدار و مسیر درست قرار بگیرد.

خبرنگار: میرزایی
ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
* نظر:
فرهنگ و هنر